يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۳:۳۷ ب.ظ

درباره سايت

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

چکیده زندگینامه اباعبدالله الحسین (ع) ۵

چکیده زندگینامه اباعبدالله الحسین (ع) ۵


گزارش نامه‌ی واقعه‌ی کربلا


پیش از این در ضمن بحث از موروثی شدن خلافت، مواضع امام را در برابر اقدام معاویه در این زمینه نقل کردیم. در این فاصله امام یکی از سخت ترین مخالفان بود و از هیچ کوششی برای ابراز مخالفت در این زمینه خودداری نمی‌کرد.


در فاصله‌ی زیادی از سال‌های که امام حسین علیه السّلام و برادرشان در مدینه بودند، مروان حکومت این شهر را داشت. او فردی کثیف و فحاش بود و به اندک مناسبتی می‌کوشید تا به دیگویی از امام علی علیه السّلام پرداخته و به او دشنام دهد. ابویحیی می‌گوید:من نشسته بودم که مروان و امام حسین علیه السّلام به یکدیگر پرخاش می‌کردند امام حسن علیه السّلام مانع برادر را می‌شد. 


مروان به قدری تندی کرد و گفت: شما اهل بیت ملعون هستید. این سخن نشان دهنده ی عمق خباثت ذاتی مروان است. همان لحظه امام حسن علیه السّلام به مروان فرمودند: و الله لقد لعن الله أباک علی لسان نبیه و أنت فی صلبیه. خداوند بر زبان


رسولش پدر تو را لعنت کرد در حالی که تو در پشت پدرت بودی[ ترجمة الامام الحسین علیه‏السلام ص 145 -146.] و مروان این گونه از پیامبر  صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم انتقام می‌گرفت.


6. معاویه برای گرفتن بیعت از مردم مدینه و مکه، به بهانه‌ی سفر حج به حجاز آمد و (در رجب سال 56) در مدینه در جمع مردم شرکت کرد؛ اما باز شماری از فرزندان صحابه در برابر سخنرانی وی سکوت کردند و معاویه نیز آن را به فرصتی دیگر موکول کرد. سیاست وی دست کم در مدینه آن نبود تا به زور دست به این اقدام بزند. در مکه نیز با مخالفانش بارها سخن گفت؛ اما هر بار پاسخ منفی شنیدن زمانی که امام حسین علیه السّلام در مکه بود، حاکم شهر، از دیدار مردم عراق با وی، جلوگیری می‌کرد. [انساب الاشراف، ج 3، ص 157 -165 ]


 معاویه بدون آن که بتواند همه‌ی مخالفان را آرام کرده و موافقت آنان را با بیعت فرزندش یزید جلب کند، در رجب سال شصت هجری درگذشت.


 عمده‌ی مخالفان این بیعت در زمان معاویه، عبدالله فرزند عمر، عبدالرحمان فرزند ابوبکر، عبدالله فرزند زبیر و امام حسین علیه السّلام بودند. بعد از آن، مرتب مردم با امام حسین علیه السّلام رفت و شد داشتند که این تردید حاکم اموی شهر را برانگیخت و درباره ی امام حسین علیه السّلام گزارش به معاویه فرستاد.


 اما معاویه گفت:تا وقتی حسین آرام است، با او کاری نداشته باش و تنها از وی سخت مراقبت کن. (و اکمن عنه مالم یبدک صفحته) [ انساب الاشراف، ج 3، ص 152؛ رجال کشی، ج 1، ص 251 - 250. ] معاویه که خبر مخالفت های امام حسین علیه السّلام و مکاتبات مردم عراق را با وی شنید، خود نامه ای به امام حسین علیه السّلام نوشت و از او خواست تا دست از شقاق و اختلاف افکنی بردارد و به مردم عراق اعتماد نکند. 


وی به امام نوشت: و اتق الله، و لا تردن هذه الامة فی فتنة. [ الامامة و السیاسة، ج 1، ص 154. ] و در عبارتی دیگر: واتق شق عصا الامة و ان یرجعوا علی یدک الفتنة. [ انساب الاشراف، ج 2، ص 153. ] مراقب باش بار دیگر این امت را در فتنه باز نگردانی. از اختلاف افکنی پرهیز کن و مراقب باش فتنه به دست تو برنگردد


7. امام حسین علیه السّلام از نامه ی معاویه برآشفت و ضمن نامه ای که پس از قتل حجر بن عدی، عمرو بن حمق خزاعی و ولایتعهدی یزید به معاویه نوشت، سخت از وی انتقاد کرد؛ آن حضرت در این نامه به معاویه نوشت: 


آیا تو قاتل حجر بن عدی و اصحاب نمازگزار و عابد او نبودی که با ظلم درافتادند. بدعت ها را انکار کردند و در این راه از چیزی نهراسیدند؛ تو هم از روی ستم آنان را کشتی، بعد از آن که با قسم های محکم و عهد و پیمان آنان را امان بخشیده بودی.


  آیا تو قاتل عمرو بن حمق خزاعی صحابی رسول الله نبودی که عبادت زیاد او را به سختی درافکنده، رنگ چهره اش را عوض کرده و جسمش را نحیف و لاغر ساخته بود... آیا تو نبودی که زیاد بن سمیه را که در خانه‌ی عبید به دنیا آمده بود به ابوسفیان بستی...


و به این ترتیب سنت رسول الله را ترک کرده، به طور عمدی فرمان او را رها ساختی و هوای نفس خود را به رغم راه هدایت الهی، پیروی کردی. 



 ادامه دارد...

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
}