شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۵۷ ق.ظ

درباره سايت

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدویت» ثبت شده است

تاریخ نگارش در موضوع مهدویت

 مقاله مهدوی

تاریخ نگارش در موضوع مهدویت ۰ نظر

موضوع غایب شدن مهدی موعود و قائم آل محمد، ارواحناله الفداء، مطلب تازه ای نیست بلکه از زمان پیغمبر اکرم، صلی الله علیه وآله، همواره مورد بحث و گفتگو بوده و آن حضرت به مردم خبر می داد که مهدی از اولاد من است، و مدتی از نظر مردم مخفی و غایب می گردد. سپس ظاهر می شود و جهان را اصلاح می کند. و اخباری در این مورد از پیغمبر اکرم، صلی الله علیه وآله، صادر شده و به ما رسیده است. «جابر بن عبدالله انصاری » از رسول خدا روایت کرده که فرمود:


مهدی موعود از اولاد من است. همنام و هم کنیه من می باشد. از جهت خلقت و اخلاق شبیه ترین مردم به من است. مدتی از دیده ها غایب خواهد شد. و در آن وقت مردم در تحیر و گمراهی واقع می شوند. سپس مانند ستاره درخشانی طلوع می کند و دنیا را پر از عدل و داد می نماید. چنانچه از ظلم و ستم پر شده است. [1] .


علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و سایر ائمه اطهار، علیهم السلام، و خانواده نبوت نیز هر یک در زمان خودشان راجع به غایب شدن مهدی موعود صحبت می کردند و از آن خبر می دادند. و اصولا مساله مهدی موعود و داستان غایب شدن آن حضرت یکی از مسائل رسمی عصر ائمه اهل بیت، علیهم السلام، بود. موضوع غیبت به طوری در افکار مردم رسوخ داشت که آن را یکی از علائم رسمی مهدی می دانستند حتی افرادی را که احتمال مهدویت درباره آنها داده می شد وادار به غیبت می نمودند. «ابوالفرج اصفهانی » می نویسد:


محمدبن عبدالله بن حسن از همان زمان کودکی در حالت غیبت و خفا زندگی می کرد و مهدی نامیده شد. [2] .


موضوع غایب شدن مهدی موعود، علیه السلام، چون در بین مردم شایع بوده و اخباری در این خصوص از پیغمبر اکرم و ائمه اهل بیت، علیهم السلام، در دستشان بود، لذا عقیده به غایب بودن بعضی علویان در بین مردم پیدا شد و مطلب را چندان بعید نمی شمردند. و به همین علت، «کیسانیه » درباره «محمد بن حنفیه » معتقد شدند که در کوه «رضوی » غایب شده و در آنجا به سر می برد و بعدا ظاهر می شود و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد.


«سید اسماعیل حمیری » که ابتدا از کیسانیه بود می گوید:


من تا مدتی درباره محمد بن حنفیه عقیده داشتم که در حالت غیبت به سر می برد، تا آنکه خدا منت نهاد و به وسیله جعفربن محمد هدایت شدم.


بعد از آنکه امامت آن حضرت با دلیل و برهان برایم اثبات شد، روزی به آن جناب عرض کردم: یابن رسول الله! در موضوع غایب شدن مهدی، احادیثی از پدرانت به ما رسیده است و وقوع آن را حتمی شمرده اند، آن غیبت درباره چه شخصی به وقوع خواهد پیوست؟ امام صادق، علیه السلام، پاسخ داد: برای ششم از فرزندان من تحقق پیدا خواهد کرد و اوست امام دوازدهم بعد از رسول خدا. به خدا سوگند اگر روزگار غیبتش به اندازه عمر نوح طول بکشد، از دنیا خارج نمی شود تا اینکه ظاهر شود و دنیا را پر از عدل و داد کند.


«سید حمیری » می گوید:


وقتی این مطلب را از امام شنیدم حق برایم آشکار شد و از عقیده سابقم برگشتم و این اشعار را سرودم:


... و اشهد ربی ان قولک حجة


علی الناس طرا من مطیع و مذنب


بان ولی الامر و القائم الذی


تطلع نفسی نحوه یتطرب


له غیبة لابد من ان یغیبا


فصلی علیه الله من متغیب


فیمکث حینا ثم یظهر حینه


فیملک من فی شرقها و المغرب [3] .


به واسطه همین اخبار غیبت بود که گروهی از جارودیه، «محمد بن عبدالله بن حسن » را غایب می پنداشتند، و «واقفیه »، «موسی بن جعفر» را زنده و غایب می دانند و گروهی از «اسماعیلیه »، «اسماعیل » را غایب می دانند و گروهی معتقد شدند که امام حسن عسکری زنده و غایب است. منشا پیدایش امثال این عقاید، وجود اخبار غیبت بود. گر چه علل و عوامل دیگری نیز در پیدایش آن عقاید بی تاثیر نبوده است. مثلا کشی در مورد پیدایش عقیده «واقفیه » و زنده و غایب بودن موسی بن جعفر، علیه السلام، چنین نوشته است:


در آن هنگام که موسی بن جعفر، علیهماالسلام، در زندان هارون به سر می برد مبلغ سی هزار دینار پول نزد دو نفر از وکلای آن حضرت در کوفه جمع شد. و یکی از آن دو نفر «حنان سراج » بود. پس با آن پولها خانه هایی خریدند و تجارت کردند و گندم و جو خریدند و بدین وسیله سودها نصیبشان شد. وقتی موسی بن جعفر وفات کرد و خبر به آنان رسید از ترس آنکه پولها از آنها گرفته شود مرگ موسی بن جعفر را انکار نمودند و در بین مردم شایع ساختند که موسی بن جعفر قائم و مهدی است و غایب شده است.


گروهی از جهال و نادانان فریب خوردند، و در جهالت بودند تا هنگامی که مرگ آن دو نفر وکیل فرا رسید وصیت نمودند. آن اموال را به ورثه موسی بن جعفر بدهند. در آن هنگام فریب و خدعه آنان برای مردم آشکار شد. [4] .


یونس بن عبدالرحمان می گوید:


هنگامی که موسی بن جعفر وفات نمود پیش وکلای آن حضرت اموالی موجود بود و بدین جهت مرگش را انکار نمودند. از جمله هفتاد هزار دینار نزد «زیاد قندی » و سی هزار دینار نزد «علی بن ابی حمزة » موجود بود. اما چون من به مامت حضرت رضا معتقد بودم مردم را به سوی آن حضرت دعوت می نمودم. زیاد قندی و علی بن ابی حمزة روزی مرا احضار نموده گفتند: تو مردم را به سوی ابوالحسن رضا دعوت نکن، اگر ثروت می خواهی ما ده هزار دینار به تو می دهیم. من در پاسخشان گفتم: من برای انجام وظیفه مردم را به سوی حضرت رضا دعوت می کنم. زیرا برای ما روایت شده که وقتی بدعت در بین مردم پیدا شد، شخص عالم باید علوم خودش را اظهار کند و با بدعتها مخالفت نماید و الا خدا نور ایمان را از وی سلب می کند. و من از جهاد خودم دست بردار نیستم. پس به من دشنام دادند و دشمن شدند. [5] .


به هر حال، گر چه در این موارد و امثالش، جلب منافع مادی و سودطلبی علت شد که مرگ موسی بن جعفر را انکار نمایند و در بین مردم شایع سازند که آن حضرت غایب شده است. لیکن اخبار غیبت، راه سوء استفاده را برایشان هموار ساخته بود و افراد سودطلب توانستند از آن عقیده دینی که از مصدر وحی سرچشمه می گرفت سوء استفاده نمایند، و به ادعای اینکه موسی بن جعفر مهدی و قائم است، غایب شدن را برای وی اثبات نمودند. و مردم هم فریب خوردند و آن عقیده باطل را پذیرفتند.


کتابهای غیبت قبل از تولد امام عصر


قبل از آنکه امام زمان، ارواحنافداه، به دنیا بیاید اخبار غیبت، از پیغمبر اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، صادر شده و در کتب ثبت می شد. حتی کتابهایی در خصوص غیبت تالیف می شد. مخصوصا از زمان موسی بن جعفر به بعد، کتابهایی در غیبت نوشته شد و احادیث غیبت در آنها ثبت گشت، آن جمله است:


1- «علی بن حسن بن محمد طائی طاطری » یکی از اصحاب موسی بن جعفر است. کتابی در غیبت نوشته و مرد فقیه و مورد وثوقی بوده است. [6] .


2- «علی بن اعرج کوفی » از اصحاب موسی بن جعفر بوده و کتابی در غیبت نوشته است. [7] .


3- «ابرهیم بن صالح انماطی کوفی » از اصحاب موسی بن جعفر بوده و به واسطه اخبار غیبت بود که گروهی کتابی در غیبت تالیف نموده است. [8] .


4- «حسن بن علی بن ابی حمزه » در عصر حضرت امام رضا زندگی می کرده و کتابی در غیبت تالیف نموده است. [9] .


5- «عباس بن هشام ناشری اسدی » کتابی در غیبت نوشته است. مرد جلیل القدر و موثقی بوده در سال دویست و بیست هجری وفات نمود. شیخ طوسی او را از اصحاب حضرت رضا می شمارد. [10] .


6- «فضل بن شاذان نیشابوری » کتابی در احوال قائم آل محمد و غیبت او نوشته است. «نجاشی » او را توثیق نموده می نویسد:


از فقها و متکلمین امامیه است و احتیاجی به تعریف ندارد و یک صد و هشتاد کتاب نوشته که از جمله آنها کتاب غیبت است.


شیخ طوسی در رجال خود را از جمله اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری، علیه السلام، شمرده است. و در پاورقی فهرست شیخ می نویسد:


فضل بن شاذان در سال 160 ق. وفات نمود.


شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب «الذریعة » می نویسد:


کتاب غیبت فضل بن شاذان نزد سید محمد بن محمد میرلوحی که هم عصر مجلسی بوده موجود بوده است. [11] .


7- ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی نیز کتابی در غیبت نوشته است. قاسم بن محمد همدانی در سال دویست و شصت و نه از او حدیث شنیده است. [12] .


طبرسی می نویسد:


اخبار غیبت ولی عصر قبل از تولد خودش و پدر و جدش صادر شده و محدثین شیعه آنها را در اصول و کتابهایی که در عصر امام باقر و صادق، علیهماالسلام، تالیف شده ضبط نموده اند. یکی از محدثین موثق، حسن بن محبوب است که در حدود صد سال قبل از زمان غیبت، کتاب «مشیخه » را تالیف نموده و اخبار غیبت را در آن ثبت کرده است. از جمله آنها این حدیث است:


ابوبصیر می گوید: خدمت امام صادق، علیه السلام، عرض کردم: حضرت ابوجعفر، علیه السلام، می فرمود: قائم آل محمد دو غیبت دارد، یکی طولانی، دیگری کوتاه. حضرت صادق، علیه السلام، فرمود: آری، یکی از آن دو غیبت از دیگری طولانی تر می شود.


طبرسی بعد از نقل این حدیث می نویسد:


شما ملاحظه کنید که با پیش آمدن دو غیبت برای فرزند امام حسن عسکری چگونه صدق این احادیث روشن گشت! [13] .


هر یک از ائمه داستان غیبت مهدی موعود را به مردم تذکر می دادند. و اصولا خفای ولادت و غیبت را از علائم مهدی می شمردند. حضرت سجاد، علیه السلام، می فرمود:


ولادت قائم ما بر مردم پوشیده می ماند به طوری که خواهند گفت: اصلا متولد نشده است. [14] .


گاهی می شد که شخصی درباره یکی از ائمه احتمال مهدویت می داد آن حضرت در پاسخ می فرمود: «من مهدی نیستم زیرا خفای ولادت یکی از علائم مهدی است در صورتیکه من چنین نیستم »از باب نمونه: عبدالله بن عطا می گوید:


خدمت امام باقر عرض کردم: با اینکه شیعیان شما زیادند پس چرا خروج نمی کنید؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: ای عبدالله سخنان بیهوده را به گوش خودت راه مده، به خدا سوگند من مهدی موعود نیستم. مراقب کسی باشید که ولادتش بر مردم مخفی بماند. اوست صاحب الامر. [15] .


مسعودی نوشته است:


امام هادی با مردم، کم معاشرت می کرد و جز با خواص اصحاب با کسی تماس نمی گرفت. وقتی امام حسن عسکری به جایش نشست، در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن می گفت تا شیعیان برای غایب شدن امام دوازدهم آماده و مانوس گردند. [16] .


وقتی نوبت امامت، به امام حسن عسکری، علیه السلام، رسید رسما به مردم ابلاغ کرد که فرزند من مهدی موعود است و از نظر شما غایب خواهد شد. [17] .


امام حسن عسکری در سال 260ق. رحلت نمود. چون در بین مردم شایع بود که آن حضرت را فرزندی است که در پنهانی نگاهداری شده و اوست مهدی موعود روایات، «معتمد عباسی » دستور داد خانه آن جناب را تفتیش نمایند و فرزندش را دستگیر کنند. اما از وجود فرزند اثری ندیدند. پس گروهی از زنان قابله را ماموریت داد تا تمام کنیزان آن حضرت را معاینه کنند و اگر آبستنی در بینشان دیده شد; بازداشت نمایند. زنان قابله به یکی از کنیزان بدگمان شده مراتب را گزارش دادند. خلیفه آن کنیز را در حجره ای بازداشت نمود و «نحریر خادم » را مراقب او گردانید و تا از حملش مایوس نشد آزادش نکرد. به خانه امام حسن تنها اکتفا نکرد بلکه وقتی از دفن جنازه فارغ شد دستور داد تمام خانه های شهر را با کمال دقت تفتیش کنند. [18] .


بعد از وفات امام حسن عسکری، علیه السلام، جز عده معدودی از ثقات اصحاب و خواص دوستانش کسی از فرزندش اطلاعی نداشت و بدین جهت پیروانش به چندین گروه منشعب شدند. «حسن بن موسی نوبختی » که در زمان غیبت صغری می زیسته می نویسد:


بعد از وفات امام حسن عسکری پیروانش به چهارده فرقه تقسیم شدند: گروهی از آنان اخبار غیبت را با امام حسن عسکری، علیه السلام، تطبیق نموده گفتند: امام حسن نمرده بلکه غایب شده و اوست مهدی موعود و قائم آل محمد و دو غیبت خواهد داشت و این غیبت، غیبت اول اوست. بعدا ظاهر می شود و باز غایب خواهد شد. گروهی گفتند: امام حسن مرده ولی بعد از مرگ زنده شده و غایب است. گروهی گفتند: حسن بن علی دارای فرزندی است به نام محمد که چند سال قبل از وفاتش تولد یافته و از ترس دشمنان غایب شده و اوست قائم و مهدی موعود. گروهی گفتند: امام حسن دارای فرزندی است که هشت ماه بعد از وفاتش تولد یافت و پدرش دستور داد که نام او را محمد بگذارند و اکنون غایب است. گروه دیگری گفتند: ما می دانیم که امام حسن دارای فرزندی بوده و اوست قائم و مهدی موعود و در حالت غیبت زندگی می کند، ولی نامش معلوم نیست و پیروانش حق ندارند درباره نام و مکانش صحبت کنند و باید منتظر ظهورش باشند. گروه دیگری گفتند: امام حسن عسکری فرزندی داشته بنام علی که او را خواص اصحابش دیده اند و اوست امام غایب.


نوبختی سایر فرقه های امامیه را ذکر می کند که ذکر آنها در اینجا لزومی ندارد. [19] .


پینوشت:


1. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 403.


2. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 169.


3. شیخ صدوق، همان، صص 112 - 115.


4. رجال کشی، چاپ نجف، ص 390.


5. رجال کشی، ص 416.


6. رجال نجاشی، ص 193 و رجال شیخ طوسی، ص 357 و فهرست شیخ طوسی، ص 118.


7. رجال نجاشی، ص 194.


8. رجال نجاشی، ص 28 و فهرست شیخ، ص 75 و قاموس الرجال، ج 3، ص 193.


9. رجال نجاشی، ص 28 و فهرست شیخ، ص 75 و قاموس الرجال، ج 3، ص 193.


10. رجال نجاشی، ص 215 و رجال شیخ، ص 384 و فهرست شیخ، ص 147.


11. رجال نجاشی، ص 235 و رجال شیخ، ص 420 و 34 و فهرست شیخ، ص 150 و الذریعة، ج 16.


12. رجال نجاشی، ص 15 و فهرست شیخ، ص 29.


13. طبرسی، کتاب اعلام الوری، چاپ تهران، ص 416.


14. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 135.


15. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 34.


16. اثبات الوصیة، ص 229.


17. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 160 و شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج 6، ص 311.


18. اصول کافی - ارشاد مفید - اعلام الوری - کشف الغمة.


19. طالبین تحقیق می توانند به کتاب فرق الشیعه نوبختی و کتاب ملل و نحل شهرستانی و کتاب المقالات و الفرق تالیف سعد بن عبدالله اشعری قمی مراجعه نمایند.



 کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3-SP6F2YKBCA

پاسخ حضرت آیت الله نجم طبسی به ادعاهای ولیعهد عربستان

 گزارش مهدوی

پاسخ حضرت آیت الله نجم طبسی به ادعاهای ولیعهد عربستان ۲ نظر

اعتقاد به خروج و قیام حضرت مهدی(علیه السلام) و انتظار چنین شخصیتی، اختصاص به ایران و ایرانیان ندارد؛ بلکه از مسلّمات اعتقادات همه مسلمین و عدالت خواهان جهان است.

.

 آیت الله نجم الدین طبسی درنوشتاری و درپاسخ به ادعاهای مضحک ولی عهد عربستان سعودی آورده است :

بسم الله الرحمن الرحیم

در پی اظهارات سخیف و جاهلانه ولیعهد عربستان محمد بن سلمان راجع به حضرت مهدی(عج) و منحصر کردن اعتقاد و باور به مهدویت در ایرانیان و ممانعت این باور از گفتگو با ایرانیان، با توجه به درخواست تنی چند از مؤمنین و انگیزه های دینی که هرگونه سکوت و عدم موضع گیری در قبال بدعت ها و تحریف در دین و باورهای مسلمانان را جایز نمی داند، چند جمله ای را به عنوان پاسخ معروض می دارم:

احادیث و روایات مهدویت در کتب اهل سنت

اعتقاد به خروج و قیام حضرت مهدی(علیه السلام) و انتظار چنین شخصیتی، اختصاص به ایران و ایرانیان ندارد؛ بلکه از مسلّمات اعتقادات همه مسلمین و عدالت خواهان جهان است.

احادیث و روایات مربوط به مهدویت توسط بسیاری از علما و محدثین بزرگ و نامی اهل سنت همچون ابوداوود سجستانی، محمد بن عیسی ترمذی، ابن ماجه قزوینی، احمد بن شعیب نسائی، احمد بن حنبل، ابن حبان، حاکم نیشابوری، ابن-ابی شیبه، نعیم بن حماد، ابونعیم اصفهانی، طبرانی، دارقطنی، بارودی، ابویعلی موصلی، بزار، خطیب بغدادی، ابن عساکر دمشقی، ابن منده، ابوالحسن حربی، بیهقی، ابوعمرو مقری، ابن جوزی، یحیی بن عبدالحمید حمانی، ابن سعد بصری، ابن خزیمه، عمر بن شبه و ابوعوانه و از تعدادی از صحابه رسول خدا(ص) همچون علی بن ابی طالب(ع)، عثمان بن عفّان، طلحه بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف، حسین بن علی(ع)، ام سلمه، ام حبیبه، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، ابوسعید خدری، جابر بن عبدالله انصاری، ابوهریره، انس بن مالک، عمار بن یاسر، عوف بن مالک، ثوبان مولی رسول الله، قره بن ایاس، حذیفه بن یمان، عبدالله بن حارث بن حمزه، عوف بن مالک، عمران بن حصین و ابوالطفیل عامر بن واثله نقل شده و برخی از علمای اهل سنت نیز به متواتر بودن اخبار و روایات مهدویت اذعان داشته و اعتراف کرده اند. در صحیح بخاری و مسلم نیز هر چند مختصر به روایات مهدویت اشاره شده است.

بسیاری از علما و محدثان اهل سنت همچون ابوداوود سجستانی در کتاب های حدیثی خود بابی را به روایات مهدویت اختصاص داده و تعدادی از علمای بزرگ اهل سنت نیز همچون ابوبکر ابن ابی خیثمه، حافظ ابونعیم اصفهانی، جلال الدین سیوطی، حافظ عماد الدین ابن کثیر دمشقی، ابن حجر مکی، گنجی شافعی، متقی هندی، ملاعلی قاری، مرعی بن یوسف، محمد بن علی شوکانی و محمد بن اسماعیل صنعانی و… درباره روایات و مباحث مربوط به مهدویت کتاب و جزوه مستقل نوشته اند.

خروج و قیام امام زمان(عج) از مکه

درباره مکان و مبدأ قیام امام زمان(ع) در برخی از روایات مهدویت که توسط علمای اهل سنت نیز نقل شده، به ظهور امام زمان(ع) از مکه معظمه اشاره شده است. در روایاتی که ابوداوود سجستانی (متوفای ۲۷۵ هجری قمری) یکی از صاحبان کتب سته اهل سنت و نعیم بن حماد مروزی (متوفای ۲۲۹ هجری قمری) یکی از مشایخ و اساتید روایی بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداوود، ابن¬ماجه و از معاصرین احمد بن حنبل نقل کرده اند، به مکه مکرمه و ما بین رکن و مقام به عنوان مکان و مبدأ قیام حضرت مهدی(ع) اشاره شده است.

بر اساس روایت نعیم بن حماد مروزی، حضرت علی(ع) می فرماید: «مردم به دنبال مهدی می گردند. مهدی(ع) در حالی که پرچم رسول خدا(ص) را به همراه دارد از مکه خروج و قیام می کند».

حاکمیت بر تمامی جهان

حاکمیت امام زمان بر کل جهان و گسترش عدالت در همه جای کره زمین نیز مطلب دیگری است که در روایات مهدویت به آن اشاره شده و علمای مختلفی از شیعه و سنی آن را نقل کرده اند. بر اساس روایاتی که ابوداود سجستانی یکی از صاحبان کتب سته اهل سنت از عبدالله بن مسعود، ابوسعید خدری و ابوالطفیل عامر بن واثله نقل کرده، رسول خدا(ص) می فرمایند: «حتی اگر از عمر کره زمین تنها یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد و فردی از من یا امت من را که نامش همنام من است و نام پدرش نیز همنام پدر من است و کنیه او نیز با کنیه من یکی است برمیانگیزد و عدالت را بر کره زمین که پر از ظلم و جور شده میگستراند».



تطهیر و نجات حرمین شریفین از دست خوارج و تکفیری ها

بر اساس روایات موجود، امام زمان(ع) نیز همانند جد بزرگوارش حضرت محمد(ص)، قیام و نهضت خود را از مکه مکرمه آغاز خواهد کرد و حرمین شریفین را که بنا به گفته ابن عابدین در اشغال خوارج و تکفیری ها قرار دارد از لوث وجود آنان پاک خواهد کرد و این سرزمین مقدس را به مسلمانان بازخواهد گرداند.

ابن عابدین یکی از علمای احناف، محمدبن عبدالوهاب و پیروانش را جزء خوارج معرفی کرده و مینویسد: «محمدبن عبدالوهاب و پیروان او خوارجی هستند که در دوران ما از نجد خروج کرده و حرمین شریفین را اشغال کرده اند. آنان خود را به حنابله منتسب می کنند، اما در واقع معتقدند فقط خودشان مسلمان هستند و هر کسی که با عقاید آنان مخالف باشد مشرک و کافر است. این گروه بسیاری از اهل سنت و علمای آنان را به قتل رساندند تا این که در سال ۱۲۳۳ هجری قمری سپاه مسلمانان بر آنان غلبه پیدا کرد».

زینی دحلان شافعی یکی دیگر از علمای اهل سنت و امام جماعت حرمین شریفین نیز به انحراف و کفرآمیز بودن عقاید وهابیان و ممانعت حاکم مکه از ورود پیروان محمدبن عبدالوهاب به مکه مکرمه و دستور قاضی شرع نسبت به بازداشت و زندانی نمودن تعدادی از شاگردان محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۱۴۶ هجری قمری را نقل کرده است.

با توجه به مطالب ذکر شده معتقدیم افرادی همچون محمدبن سلمان که بزرگ-شده آمریکا و دست پرورده مشرکان بوده و بیشتر عمرشان را در مراکز فساد گذرانده اند و اهل کتابخانه و مطالعه و تحقیق و سواد نبوده و سن و سوابق آنان نیز اقتضا نمیکند و ولایتعهدی او نیز همانند ولایتعهدی یزید بوده و ما را به یاد سخنان امام حسین(ع) به معاویه می اندازد، حق ندارند و نباید در مسائل اعتقادی مسلمانان اظهار نظر کنند و اعتقادات قطعی همه مسلمانان را منکر شده و زیر سؤال ببرند.

از افرادی همچون محمد بن سلمان انتظاری بیش از این نمی¬رود، زیرا عقل و فهم او بیش از این نیست؛ اما از عالمان منطقه حجاز باید پرسید: چرا وقتی به عقاید ضروری مسلمین هجمه می شود، در برابر آن سکوت می کنید؟

وابستگی به حکام جور و مصداق وعاظ السلاطین شدن تا چه حد و با چه قیمتی؟

«الساکت عن الحق شیطان أخرس»

با توجه به مطالب مذکور می توان ادعا کرد کسی که منکر مهدویت و روایات موجود در این باب باشد، به دلیل انکار ضروری دین اسلام، کافر و خارج از اسلام است.


کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3-SP6F2YKBCA

}