پنجشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۵۸ ق.ظ

درباره سايت

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان» ثبت شده است

چهل قنوت تا پیوند با مهدی موعود

 مقاله مهدوی

چهل قنوت تا پیوند با مهدی موعود ۰ نظر

اللهم عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء و الیک یا رب المشتکی و علیک المعول فی الشده و الرخاء اللهم فصل علی محمد و آل محمد الذین فرضت علینا طاعتهم فعرفتنا بذلک منزلتهم ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا کلمح البصر او هو اقرب یا محمد یا علی اکفیانی فانکما کافیای و انصرانی فانکما ناصرای یا مولای یا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادرکنی ادرکنی مجلسی: بحارالانوار، ج 50: ص 275، چ بیروت


فضل بن ابی قره گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: خداوند به ابراهیم علیه السلام وحی فرو فرستاد که برای تو فرزندی متولد شود. ابراهیم این را به ساره باز گفت. ساره با شگفتی پرسید: آیا من توانم که حملی بر زمین نهم، حال آن که پیرزنی بیش نیستم؟! خداوند به ابراهیم وحی فرمود که: او خواهد زایید و فرزندانش چهارصد سال شکنجه و آزار کشند، از آن رو که سخن را بر من رد کرد. امام صادق علیه السلام فرمود: پس چون اذیت و رنج بر بنی اسرائیل به درازا کشید چهل روز به درگاه خداوند ناله و زاری کردند. خداوند به موسی و هارون وحی فرمود که: آنها را از چنگال فرعون رهایی بخشد و بدین صورت یکصد و هفتاد سال آزار را از آنها کاست. راوی گوید: سپس امام صادق علیه السلام فرمود: شما هم اگر چنین کنید البته خداوند بر ما گشایش دهد، ولی اگر این گونه نباشد این امر تا آخرین حد خود به درازا کشد.


سیر اول: (شب همه جا را فرا گرفته سیاهی بر قلبهایمان سایه افکنده) دنیا با جاذبه های پر زرق و برقش پیش پایمان دام گسترده و خود به کمین صید نشسته تا کی ما را به کام خود کشد و اسیر سازد. ابلیس زهر سو افسونگری کند و به یاری نفس خصم شتابد. در این ظلمت به هر سو قدم گذاری هلاک شوی و در دره گمراهی سقوط کنی. چشمانت کور شده جایی را نمی بینی، راه بیراهه تشخیص نمی دهی. غریقی هستی در دریای مواج و طوفانی که کشتی نجاتی می طلبی. در این لحظات سخت و پر آشوب ندایی در اعماق جانت طنین اندازد: ان مثل اهل بیتی فی امتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق. [1] .


همانا مثل اهل بیت من در میان امت من همچون کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس ز آن روی برتافت هلاک گردید.


سیر دوم: چشمه های نور در دلت می جوشد، غنچه های اشک به دیدگانت می شکفد، زمزمه ای دلنشین داری: السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک. [2] .


سلام بر تو ای مولای من، امام زمان، ای راه خدایی که هر کس در غیر آن گام نهد هلاک شود. راه هدایت یافته، شب تاریکت سحر گشته، به صراط مستقیم گام نهاده، ریسمان محکم هدایت را چنگ زده، راهبری امام هدایت پذیرفته، بر شیطان و طواغیت پشت کرده ای. فرشتگان به استقبالت آمده و مژده رستگاریت دهند: خوشا به حال تو! خوشا به حال تو! گویی تازه دنیا آمده ای، بر سجاده می نشینی و دست به دعا بر می داری: اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی. [3] .


پروردگارا! معرفت خویش به من عطا فرما که اگر معرفتت به من عطا نفرمایی رسولت نمی شناسم. بارالها! رسولت به من شناسان که اگر رسولت به من نشناسانی حجتت نمی شناسم. خدایا! حجتت به من شناسان که اگر او را به من نشناسانی از دینم گمراه شوم.


سیر سوم: امامت را شناخته محبتش به دل پرورانده اما هنوز غمین و افسرده ای. اکنون مولایت در زندان نشسته و خورشید وجودش در پس ابر غیبت پنهان شده نه او را می بینی نه صدایش می شنوی. چه سخت است این جدایی! الی متی احار فیک یا مولای، و الی متی و ای خطاب اصف فیک و ای نجوی، عزیز علی ان اجاب دونک و اناغی، عزیز علی ان ابکیک و یخذلک الوری، عزیز علی ان یجری علیک دونهم ما جری. [4] .


تا کی در انتظارات حیران مانم؟ تا به کی و با کدام گفتار تو را ستایم؟ و چگونه و به چه زبانی شرح خود بیان نمایم و با تو سخن و راز دل گویم؟ بسیار دشوار است بر من که از غیر تو پاسخ داده شوم و همسخن گردم. بسیار سخت است بر من تا بر فراق تو گریم و مردم تو را واگذارند و از یادت غافل باشند. بر من بسی سخت است که این رنج و مصیبت زمان غیبت تنها بر تو وارد شود.


سیر چهارم: از این و آن سراغش گیری، او را نمی یابی. اینجا و آنجا جستجوش کنی، راه به جایی نمی بری. با این حال، امید ز کف نداده از رحمت پروردگار مایوس نگشته ای. چه خوش ذکری به لب داری: اللهم ارنی الطلعه الرشیده، و الغره الحمیده، و اکحل ناظری بنظره منی الیه، و عجل فرجه. [5] .


خداوندا! آن طلعت زیبا و رشید، و آن چهره دل آرا را به من بنمایان. چشم مرا با نگاهی به جمال حضرتش سرمه کش و در فرج و ظهورش تعجیل فرما.


سیر پنجم: آه! آه! براستی ممکن است روزی او را بینی و بر خاک پایش بوسه زنی. هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی؟ هل یتصل یومنا منک بعده فنحظی؟ متی نرد منا هلک الرویه فنروی، متی ننتفع من عذب مائک فقد طال الصدی، متی نغادیک و نراوحک فنقر عینا، متی ترانا و نریک. [6] .


ای پسر پیغمبر! آیا به سوی تو راه ملاقاتی هست؟! آیا امروز به فردایی می رسد که به دیدار جمالت بهره مند شویم؟! آیا می شود که بر جویبار رحمتت در آییم و سیراب شویم؟! کی شود که بر رفع عطش طولانی خود از چشمه آب زلال تو سیراب شویم؟! کی رسد که ما با تو صبح و شام کنیم، تا چشم ما به جمالت روشن شود که تو ما و ما تو را بنگریم.


سیر ششم: چه آرزوها که عقده دل گشته، چه اشکها که در هجر تو بر گونه ها غلطیده، چه حسرتها که نبرده، چه طعنه ها که نشنیده، چه ساعتها که به انتظارت ننشسته ایم، ولی ای مولا: فلو تطاولت الدهور و تمادت الاعمار لم ازدد فیک الا یقینا، و لک الا حبا، و علیک الا متکلا و معتمدا، و لظهورک الا متوقعا و منتظرا، و لجهادی بین یدیک مترقبا، فابذل نفسی و مالی و ولدی و اهلی و جمیع ما خولنی ربی بین یدیک، و التصرف بین امرک و نهیک، مولای، فان ادرکت ایامک الزاهره، و اعلامک الباهره فها انا ذا عبدک المتصرف بین امرک و نهیک، ارجو به الشهاده بین یدیک و الفوز لدیک. [7] .


پس هر گاه در زمان غیبت، روزگار دراز و عمرها طولانی بگذرد جز آن که بر یقین، محبت، توکل و اعتمادم بر تو افزاید، تاثیر دیگری نخواهد داشت. و جز آن که توقع و انتظارم به ظهور حضرتت بیشتر گردد و برای جهاد در پیشگاهت که جان، مال، فرزند و عیال و هر چه که پروردگارم به من تفضل و مرحمت نموده فدایت سازم و امر و نهی تو را درباره تصرف در آنها اجرا سازم، اثری نمی گذارد. ای مولای من! پس هر گاه دوران درخشان و پرچمهای نمایان تو را دریابم من بنده مطیع امر و نهی تو خواهم بود و به آن اطاعت، امید و انتظار شهادت در رکاب حضرتت و سعادت در پیشگاهت دارم.


سیر هفتم: صبحمان بی ذکر تو شب شود و شبمان بی درد غمت به صبح رسد. یادت ز کویمان رخت بربسته به دیار فراموشان کوچ کرده. گویا نه غیبتی رخ داده نه هجرانی گریبان گیرمان گشته. تنها در دل شب، از آن دور دستها، صدای مناجاتی به گوش رسد: اللهم و لا تسلبنا الیقین لطول الامد فی غیبته و انقطاع خبره عنا، و لا تنسنا ذکره و انتظاره، و الایمان به، و قوه الیقین فی ظهوره، و الدعاء له، و الصلوه علیه حتی لا یقنطنا طول غیبته من قیامه و یکون یقیننا فی ذلک کیقیننا فی قیام رسولک صلواتک علیه و آله، و ما جاء به من وحیک و تنزیلک. [8] .


خدایا! یقین را به جهت درازی مدت غیبتش و بی خبر بودن از حضرتش ز ما سلب مفرما و یاد و انتظار و ایمان به حضرتش، قوت یقین به ظهورش، دعا و درود فرستادن بر وجودش ز یاد ما مبر، تا این که طول غیبتش ما را ز قیامش نومید نکند و یقین ما به آن چون یقین به قیام پیغمبرت - که درودهایت بر او و آل او باد - و آنچه از وحی و تنزیلت (قرانت) آورده، باشد.


سیر هشتم: (و اینک ای پناه بی پناهان! - ای امید ناامیدان!) عمری در آتش فراقت سوختیم و محبتت به جان خریدیم. اگر لیاقت دیدار رویت نداریم و بی وفایی هایمان ما راز تو دور کرده یقین داریم که نگاه مهربان تو هماره سوی ماست. صدایمان می شنوی قنوتمان در پیوند با خود می پذیری که دعای بر فرجت در این دوران حیرت، یگانه دست آویز ماست برای نجات از هلاکت.


اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک...


اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی، اللهم لا تمتنی میته جاهلیه، و لا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی. [9] .


پروردگارا! معرفت خویش به من عطا فرما که اگر معرفتت به من عطا نفرمایی رسولت نمی شناسم. بارالها! رسولت به من شناسان که اگر رسولت به من نشناسانی حجتت نمی شناسم. خدایا! حجتت به من شناسان که اگر او را به من نشناسانی از دینم گمراه شوم. خدایا! مرا مانند مردن جاهلیت نمیران، و دلم را پس از آن که هدایتم کردی منحرف منما.


اللهم صل علی محمد و آله و انجز لولیک ما وعدته


اللهم صل علی محمد و آله، و انجز لولیک ما وعدته. [10] .


پروردگارا! بر محمد و آلش درود فرست و آن چه را که به ولیت وعده فرمودی محقق گردان.


اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه...


اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. [11] .


بارالها! در این هنگام و برای همیشه ولی امرت، امام زمان حجه بن الحسن را - که درودهایت بر او و بر پدرانش باد - سرپرست و نگهدار و رهبر و یاور و رهنما و نگهبان باش تا گیتی را به فرمان او در آوری و تا دیر زمان بهرمندش گردانی.


اللهم و سر نبیک محمدا برؤیته و من تبعه علی دعوته و ارحم استکانتنا بعده...


اللهم و سر نبیک محمدا صلی الله علیه و آله برویته و من تبعه علی دعوته و ارحم استکانتنا بعده، اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الامه بحضوره، و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا، برحمتک یا ارحم الراحمین. [12] .


بارالها! و پیامبرت را شاد و مسرور گردان به دیدار او و پیروانش که دعوت حضرتش را اجابت کردند. و (ای خدا!) بر حال زار و پریشان ما بعد از (غیبت) او ترحم فرما. خداوندا! این غم و اندوه (زمان غیبت ولیت) را از این امت به حضور (و ظهورش) بردار. در ظهورش برای ما تعجیل فرما، که (مخالفان) آن را دور می دانند و ما آن را نزدیک. به امید رحمتت، ای مهربانترین مهربانان.


اللهم انی اسئلک ان ترینی ولی امرک ظاهرا نافذ الامر مع علمی بان لک السلطان...


اللهم انی اسئلک ان ترینی ولی امرک ظاهرا نافذ الامر مع علمی بان لک السلطان، و القدره و البرهان، و الحجه و المشیه، و الحول و القوه، فافعل ذلک بی و بجمیع المومنین حتی تنظر الی ولی امرک صلواتک علیه، ظاهر المقاله، واضح الدلاله، هادیا من الضلاله، شافیا من الجهاله. [13] .


خدایا! من از تو به اصرار می خواهم که ولی امرت را نمایان و با نفوذ فرمان نشانم دهی، [14] چرا که می دانم حاکمیت، قدرت، برهان، حجت و مشیت از آن توست. پس برای من و همه مومنان انجام ده، تا اینکه به ولی امرت - که درودهای تو بر او باد - بنگریم در حالی که نمایان و شفابخش از (مرض) جهالت است.


اللهم اعز نصره و مد فی عمره و زین الارض بطول بقائه


اللهم اعز نصره، و مد فی عمره، و زین الارض بطول بقائه. [15] .


خدایا! یاری او را همراه با پیروزی و اقتدار گردان، عمرش را دراز فرما و زمین را به دراز زیستیش زینت بخش.


اللهم اعزه و اعزز به و انصره و انتصر به و انصره نصرا عزیزا...


اللهم اعزه و اعزز به، و انصره و انتصر به، و انصره نصرا عزیزا، و افتح له فتحا یسیرا، و اجعل له من لدنک سلطانا نصیرا. [16] .


خدایا! او را عزت بخش و به وسیله او (مومنان را) عزیز گردان. و او را یاری کن و به وسیله او یاری فرما. و او را پیروزی به همراه عزت و اقتدار عطا کن. و به آسانی جهانی را به دست او فتح نما و از جانب خود او را سلطنت و قدرت عنایت فرما.


اللهم اذل کل من ناواه و اهلک کل من عاداه و امکر بمن کاده...


اللهم اذل کل من ناواه، و اهلک کل من عاداه، و امکر بمن کاده، و استاصل من جحده حقه، و استهان بامره، و سعی فی اطفاء نوره، و اراد اخماد ذکره. [17] .


خدایا! هر که در برابر او بایستد ذلیل فرما. هر که با او دشمنی کند هلاک گردان. و با هر کس به او نیرنگ زند مکر کن. و کسی که حق او را انکار کند، امرش را سبک شمارد، در خاموش نورش بکوشد و از بین بردن یادش را اراده کند، تمامی هستی او را بر باد فنا ده، انسان که آثاری از او باقی نماند.


اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده و اکحل ناظری بنظره منی الیه...


اللهم ارنی الطلعه الرشیده، و الغره الحمیده، و اکحل ناظری بنظره منی الیه، و عجل فرجه، و سهل مخرجه، و اوسع منهجه، و اسلک بی محجته، و انفذ امره، و اشدد ازره. [18] .


خداوندا! آن نگار زیبا و رشید و آن سیمای دل آرا را به من بنمایان. چشم مرا با نگاهی به جمال حضرتش سرمه کش (: نور چشم را با آن نگاه فزون ساز). در فرج و ظهورش تعجیل فرما. خروجش آسان نما. در طریقه دوستیش گستردگی قرار ده. مرا به پیمودن طریق هدایت او موفق دار، فرمانش را (با ظهور او در جهان) نافذ و پشت حضرتش را محکم دار.


اللهم اظهر کلمته و اعل دعوته و انصره علی عدوه و عدوک یا رب العالمین


اللهم اظهر کلمته، و اعل دعوته، و انصره علی عدوه و عدوک، یا رب العالمین. [19] .


پروردگارا! کلمه حق او را در جهان ظاهر ساز و آواز دعوت او را بلند گردان و بر دشمنانش و دشمنانت - ای خدای عالم - او را یاری فرما.


اللهم اعذه من شر جمیع ما خلقت و ذرات و برات و انشات و صورت...


اللهم اعذه من شر جمیع ما خلقت و ذرات و برات و انشات و صورت، و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته بحفظک الذی لا یضیع من حفظته به. [20] .


خدایا! از شر آنچه آفریده ای، بار آورده ای، پدید آورده ای، پرورده ای و تصویر کرده ای، پناهش ده. و او را از پیش، پشت سر، راست، چپ، بالا و پایین حفظ فرما، با آن نگهداریت که هر کسی با آن نگاه داشته ای ضایع نگشته است.


اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله...


اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه، تعز بها الاسلام و اهله، و تذل بها النفاق و اهله، و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک، و القاده الی سبیلک، و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الاخره. [21] .


خدایا! ما از تو تمنا و امید داریم که دولت با کرامت (آن امام را به ظهور آوری) و اسلام و اهلش را به آن عزت بخشی و نفاق و اهلش را به او خوار گردانی و ما را در آن دولت حقه از دعوت کنندگان به طاعتت و پیشوایان راه هداییت قرار دهی، و به واسطه آن بزرگوار کرامت دنیا و آخرت را روزی ما فرمایی.


اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و...


اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ، و من شر جمیع خلقک، و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله، و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء، و احفظ فیه رسولک و آل رسولک، و اظهر به العدل، و ایده بالنصر، و انصر ناصریه، و اخذ خاذلیه، و اقصم قاصمیه، و اقصم به جباره الکفر، و اقتل به الکفار و المنافقین و جمیع الملحدین حیث کانوا من مشارق الارض و مغاربها، برها و بحرها، و املاء به الارض عدلا و اظهر به دین نبیک صلی الله علیه و آله. [22] .


خدایا! تو آن بزرگوار را از شر هر فرد سرکش و طغیانگر، و از شر همه خلق خود در پناهت محافظت فرما. و آن حضرت را از پیش روی و از پشت سر و جانب راست و چپ محفوظ دار، و از رسیدن هر امر ناگوار و هر آسیبی نگهدار. و به سبب (وجود) او، پیامبر و خاندان پیامبرت را حفظ نما و به واسطه او عدل را آشکار گردان. او را با کمک خود موید دار. یارانش را یاری نما. آنان که از یاری او سرباز می زنند به حال خود (خوار و محروم) واگذار. پشت دشمنانش را بشکن. و گردنکشان کافر را به واسطه او درهم شکن. کافران و منافقان را به او به قتل رسان و تمام ملحدان (معاندان خدا و دشمنان دین) را در مشرق و مغرب زمین و در سرزمینها و دریاهای عالم به وسیله حضرتش به از میان بردار، و به ظهورش زمین را پر از عدل و داد ساز، و دین پیامبرت - که درود خدا بر او و آلش باد - (در گسترده زمین) آشکار فرما.


و اظهر کلمتک التامه و مغیبک فی ارضک الخائف المترقب


اللهم صل علی محمد و آل محمد، و اظهر کلمتک التامه و مغیبک فی ارضک الخائف المترقب. [23] .


خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و کلمه تامه خود را در روی زمین که در پرده غیبت نگاه داشته ای ظاهر فرما، زیرا او (در زمان غیبت) از دشمنانش ترسان و همیشه بیم کشته شدن توسط آنان را دارد.


اللهم انصره و انتصر به لدینک و انصر به اولیائک و اولیائه و شیعته و انصاره و اجعلنا منهم


اللهم انصره و انتصر به لدینک، و انصر به اولیائک و اولیائه و شیعته و انصاره، و اجعلنا منهم. [24] .


بارالها! او را یاری کن و به او دینت را یاری بخش و به واسطه او دوستانت و دوستانش و شیعیانش و یارانش را مدد رسان و ما را از جمله آنان قرار ده.


اللهم انصره نصرا عزیزا و افتح له فتحا یسیرا


اللهم انصره نصرا عزیزا، و افتح له فتحا یسیرا. [25] .


خداوندا! او را به عزت و اقتدار یاری نما و پیروزی را به آسانی به او عطا فرما.


اللهم و اعز به الدین بعد الخمول و اطلع به الحق بعد الافول و اجل به الظلمه و اکشف به الغمه


اللهم و اعز به الدین بعد الخمول، و اطلع به الحق بعد الافول، و اجل به الظلمه، و اکشف به الغمه. [26] .


پروردگارا! دین اسلام را پس از گمنامی غالب (بر تمامی ادیان) نما و حق را بعد از افول طلوعی تازه عنایت کن و ظلمت و تاریکی (جهل و کفر و ظلم) و نیز حیرت و گمراهی را به واسطه حضرتش برطرف فرما.


اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه...


اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه، و الذابین عنه، و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه، و الممتثلین لاوامره، و المحامین عنه، و السابقین الی ارادته، والمستشهدین بین یدیه. [27] .


خداوندا! مرا از انصار و یاران و مدافعان حضرتش و آنان که از پی انجام حوایج (و فرامینش) می شتابند، و اوامرش را امتثال می کنند، و نیز از حمایت کنندگان و سبقت گیرندگان در جهت تحقق خواست او، و شهدای در رکاب حضرتش قرار ده.


اللهم و مد فی عمره و زد فی اجله و اعنه علی ما ولیته و استرعیته...


اللهم و مد فی عمره، و زد فی اجله، و اعنه علی ما ولیته، و استرعیته، و زد فی کرامتک له، فانه الهادی المهدی، و القائم المهتدی، و الطاهر التقی الزکی النقی المرضی الصابر الشکور المجتهد. [28] .


خدایا! عمرش را در طول حیاتش بیفزای، و بر آنچه دادی و خواستارش شدی، او را کمک فرما. و کرامتت را بر او دو چندان کن که او راهنمای ره یافته، و قیام کننده هدایت شده، و پاک پرهیزگار پاک پرورده پسندیده مورد رضایت، و شکیبای سپاسگزار سخت کوش است.


اللهم اظهر به دینک و سنه نبیک حتی لا یستخفی بشی ء من الحق مخافه احد من الخلق


اللهم اظهر به دینک و سنه نبیک حتی لا یستخفی بشی ء من الحق مخافه احد من الخلق. [29] .


خدایا! به دست او دینت و سنت پیامبرت را آشکار ساز، تا آنکه چیزی از حق و حقیقت از ترس احدی از خلق مخفی نماند.


اللهم و امن به البلاد و اهد به العباد


اللهم و امن به البلاد و اهد به العباد. [30] .


خداوندا! شهرها و بلاد عالم را به سبب وی امن و امان گردان، و بندگان را در اثر عنایات او هدایت فرما.


اللهم اکفه بغی الحاسدین و اعذه من شر الکائدین...


اللهم اکفه بغی الحاسدین، و اعذه من شر الکائدین، و ازجر عنه اراده الظالمین، و خلصه من ایدی الجبارین. [31] .


خدایا! از زیاده طلبی حسودان کفایتش کن، از شر نیرنگ زنان پناهش ده، اراده ستمگران را از او بران و از دست گردنکشان رهاییش ده.


اللهم صل علیه و قرب بعده و انجز وعده و اوف عهده و اکشف عن بأسه حجاب الغیبه...


اللهم صل علیه و قرب بعده، و انجز وعده، و اوف عهده، و اکشف عن باسه حجاب الغیبه، و اظهر بظهوره صحائف المحنه، و قدم امامه الرعب و ثبت به القلب، و اقم به الحرب و ایده بجند من الملائکه مسومین، و سلطه علی اعداء دینک اجمعین. [32] .


خدایا! رحمت و درود فرست بر او و نزدیک کن درویش را و وعده ای را که به او (دایر بر گسترش عدل و ایمان در سراسر جهان) و پیمانی (که در آن مورد) با او بسته ای به انجام رسان. و امر ناگوار حجاب غیبت را از او بردار. با ظهورش اوراق رنج و محنت را درهم نورد و رعب را در پیشگاهش قرار ده. به واسطه او قلب (مومنان ود وستانش) را ثابت (از تشویش و گمراهی) بدار و به (رهبری) او جنگ با دشمنان دین را بر پا دار و او را به سپاهی از فرشتگان نشاندار یاری نما و او را بر جمله دشمنان دینت چیرگی وا قتدار بخش.


اللهم و نحن عبیدک التائقون الی ولیک المذکر بک و بنبیک خلقته لنا عصمه و ملاذا...


اللهم و نحن عبیدک التائقون الی ولیک المذکر بک، و بنبیک خلقته لنا عصمه و ملاذا، و اقمته لنا قواما و معاذا، و جعلته للمومنین منا اماما، فبلغه منا تحیه و سلاما، و زدنا بذلک یا رب اکراما، و اجعل مستقره لنا مستقرا و مقاما، و اتمم نعمتک بتقدیمک ایاه امامنا حتی توردنا جنانک، و مرافقه الشهداء من خلصائک. [33] .


پروردگارا! ما بندگان حقیرت مشتاق (ظهور) ولی تو هستیم که او یاد آور تو و پیامبر صلی الله علیه و آله تو است. تو او را برای نگهداری و پناه ما (از گمراهی) آفریدی. و او را برانگیخته ای تا ما به برپایی و پناه ما باشد و او را برای مومنان ما امام و پیشوا قرار دادی. پس تو از جانب ما به آن حضرت سلام و تحیت برسان و بدین واسطه ای پروردگار بر گرامیداشت ما بیفزا، و مقام و جایگاه او را مقام و جایگاه ما قرار ده [34] .


و به واسطه پیشوایی او نعمت را بر ما تمام گردان، تا آن بزرگوار به هدایتش ما را در بهشت های عدن و فردوس تو داخل سازد و با شهیدان راه تو و دوستان خاصت رفیق و مونس گرداند.


اللهم طال الانتظار و شمت منا الفجار و صعب علینا الانتصار


اللهم طال الانتظار، و شمت منا الفجار، و صعب علینا الانتصار. [35] .


پروردگارا! انتظار ما شیعیان طولانی شد و مردم فاسق و فاجر ما را شماتت کرده انتقام و پیروزی بر دشمنان بر ما سخت آمده است.


اللهم املاء به الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا انک سمیع مجیب


اللهم املاء به الارض عدلا و قسطا، کما ملئت ظلما و جورا، انک سمیع مجیب. [36] .


پروردگارا! زمین را سراسر به وجودش پر از عدل و داد ساز، چونان که اکنون پر از ظلم و جور گردیده (ای خدا! این دعا را مستجاب فرما) که تویی شنونده و مستجاب کننده نام.


اللهم انت کشاف الکرب و البلوی و الیک استعدی فعندک العدوی...


اللهم انت کشاف الکرب و البلوی. و الیک استعدی، فعندک العدوی، و انت رب الاخره و الدنیا، فاغث یا غیاث المستغیثین عبیدک المبتلی، و اره سیده یا شدید القوی، و ازل عنه به الاسی و الجوی، و برد غلیله یا من علی العرش استوی، و من الیه الرجعی و المنتهی. [37] .


خداوندا! تو بر طرف کننده غم و اندوه و بلا و مصیبت هستی و من از تو داد دل می خواهم که تویی داد خواه و تو پروردگار دنیا و آخرتی. پس ای فریاد رس! فریاد خواهان به داد بنده ضعیف بلا دیده و بیچاره ات برس و آقای او را به او بنمایان. ای خدای مقتدر! لطف نما و این بنده درمانده خود را از قید غم و رنج برهان و آتش دل او را فرونشان، ای آن که بر عرش تسلط داری و رجوع و منتهای امر همه خلق به سوی توست.


اللهم و لا تسلبنا الیقین لطول الامد فی غیبته و انقطاع خبره عنا...


اللهم و لا تسلبنا الیقین لطول الامد فی غیبته و انقطاع خبره عنا، و لا تنسنا ذکره و انتظاره و الایمان به، و قوه الیقین فی ظهوره، و الدعاء له، و الصلوه علیه حتی لا یقنطنا طول غیبته من قیامه، و یکون یقیننا فی ذلک کیقیننا فی قیام رسولک صلواتک علیه و آله، و جاء به من وحیک و تنزیلک. [38] .


خدایا! یقین را از ما به جهت درازی مدت غیبتش و بی خبر بودن از حضرتش سلب مفرما. و یادش و انتظارش و ایمان به حضرتش، قوت یقین به ظهورش، دعا برایش و درود فرستادن بر حضرتش را از یاد ما مبر، تا اینکه طول غیبتش ما را از قیامش نومید نکند. و یقین ما در این مورد مانند یقین ما به قیام پیغمبرت - که درودهایت بر او و آل او باد - و آنچه از وحی و تنزیلت (قرآنت) آورده، باشد.


اللهم نور بنوره کل ظلمه و هد برکنه کل بدعه...


اللهم نور بنوره کل ظلمه، و هد برکنه کل بدعه، و اهدم بعزه کل نار، و اهلک بعدله جور کل جائر، و اجر حکمه علی کل حکم، و اذل بسلطانه کل سلطان. [39] .


خدایا! به نور او هر ظلمتی را نورانی کن. به پایه او هر بدعتی را درهم شکن. با سلاح او هر آتشی را فرونشان. با عدل او هر ستمگری را نابود گردان. و حکم او را بر هر حکم دیگر جاری ساز. و با سلطنتش هر حاکمیت دیگری را خوار فرما.


اللهم اجعله الداعی الی کتابک و القائم بدینک استخلفه فی الارض کما استخلفت الذین من قبله...


اللهم اجعله الداعی الی کتابک، و القائم بدینک، استخلفه فی الارض کما استخلفت الذین من قبله، مکن له دینه الذی ارتضیته له، ابدله من بعد خوفه امنا یعبدک لا یشرک بک شیئا. [40] .


خدایا! او را مقرر فرما تا دعوت به قران کند و به ترویج دین تو قیام فرماید و او را خلیفه خود در زمین گردان، چنانکه پیشینیان او را امام و خلیفه گردانیدی. و او را برای (برپایی) دین او که پسندیده می باشد، در زمین جایگزین فرما و خوف او را بدل به ایمنی گردان، تا تو را بپرستند و هیچ بر تو شریک قرار ندهند. [41] .


اللهم و صل علی ولی امرک القائم المؤمل و العدل المنتظر...


اللهم و صل علی ولی امرک القائم المومل، و العدل المنتظر، و حفه بملائکتک المقربین، و ایده بروح القدس، یا رب العالمین. [42] .


خدایا! درود فرست بر ولی امرت، قائم مورد آرزو، عدل مورد انتظار. و او را به سپاه فرشتگان مقربت فراگیر و به روح القدس موید بدار، ای پروردگار جهانیان.


اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا و غیبه امامنا و شده الزمان علینا...


اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا، و غیبه امامنا، و شده الزمان علینا، و وقوع الفتن بنا، و تظاهر الاعداء علینا، و کثره عدونا، و قله عددنا، اللهم فافرج ذلک عنا بفتح منک تعجله، و نصر منک تعزه، و امام عدل تظهره، اله الحق امین. [43] .


خدایا! به درگاهت شکوه کنیم از نبود پیغمبرمان در میان ما، و غیبت اماممان، و فشار زمان بر ما و وقوع فتنه ها بر ما، و پشت به پشت دادن دشمنان علیه ما، و زیادی دشمنانمان و کمی شمارمان. خدایا! پس از این گرفتاری به ما گشایش ده با فتحی از جانب تو که با غلبه و اقتدار همراه باشد، و امام عدالت پیشه ای که ظاهرش سازی، ای معبود حق! آمین.


و اجعلنی اللهم من انصاره و اعوانه و اتباعه و شیعته...


و اجعلنی اللهم من انصاره و اعوانه و اتباعه و شیعته، و ارنی فی آل محمد علیهم السلام ما یاملون، و فی عدوهم ما یحذرون، اله الحق امین، یا ذالجلال و الاکرام، یا ارحم الراحمین. [44] .


پروردگارا! مرا هم از یاران و انصار و پیروان و شیعیان آن حضرت قرار ده. و آن چه را که آل محمد علیهم السلام آرزومندند (از غلبه حق بر باطل و عزت مومنان) و آن چه که دشمنانشان از آن می ترسند (از ذلت و نابودی) به من (با ظهور مولایم) بنمایان. ای خدای حق! دعایم مستجاب ساز، ای صاحب جلال و بزرگواری و بخشش! و ای مهربان ترین مهربانان!


اللهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتما مقضیا فاخرجنی من قبری مؤتزرا کفنی...


اللهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتما مقضیا فاخرجنی من قبری موتزرا کفنی، شاهرا سیفی، مجردا قناتی، ملبیا دعوه الداعی فی الحاضر و البادی. [45] .


بارالها! اگر میان من و او اجلی که بر تمام بندگانت تقدیر حتمی نمودی جدایی افکند، پس مرا از قبر برانگیز، در حالی که کفن پوشیده و شمشیر از نیام برکشیده لبیک گویان دعوتش را که در تمام شهرها و بیابانهای عالم است، اجابت کنم.


اللهم کما جعلت قلبی بذکره معمورا، فاجعل سلاحی بنصرته مشهورا...


اللهم کما جعلت قلبی بذکره معمورا، فاجعل سلاحی بنصرته مشهورا، و ان حال بینی و بین لقائه الموت الذی جعلته علی عبادک حتما، و اقدرت به علی خلیقتک رغما، فابعثنی عند خروجه ظاهرا من حفرتی، موتزرا کفنی حتی اجاهد بین یدیه فی الصف الذی اثنیت علی اهله فی کتابک فقلت: کانهم بنیان مرصوص. [46] .


خداوندا! چنانچه قلب مرا به یاد او تازگی و طراوت بخشیدی، سلاح مرا برای یاری آن حضرت از نیام برون آر، و چنانچه میان من و ملاقات آن بزرگوار مرگ حتمی که بر همه بندگان مقدر فرمودی، جدایی افکند، پس مرا در زمان خروج و عصر ظهور او از قبر برانگیز تا کفن پوشیده و در آن صفی که تو در کتاب آسمانی خود اهل آن را ثنا گفته و فرمودی: آنان گویی چون بنیانی خلل ناپذیرند در رکاب آن حضرت جهاد نمایم.


اللهم جدد به ما امتحی من دینک و احی به ما بدل من کتابک...


اللهم جدد به ما امتحی من دینک، و احی به ما بدل من کتابک، و اظهر به ما غیر من حکمک حتی یعود دینک به، و علی یدیه غضا جدیدا خالصا مخلصا، لا شک فیه، و لا شبهه معه، و لا باطل عنده، و لا بدعه لدیه. [47] .


خدایا! با (ظهور) او آن چه از دینت محو شده تازه کن. آن چه از کتابت تبدیل گشته زنده ساز. و آن چه از حکم تو تغییر یافته (صحیح آن را) آشکار ساز، تا اینکه دینت به وسیله او و بدست او تازه و خالص و بی آلایش گردد، که نه در آن شکی و نه همراه آن شبهه ای و نه در کنار آن بدعتی باشد.


اللهم فثبتنی علی دینک و استعملنی بطاعتک...


اللهم فثبتنی علی دینک، و استعملنی بطاعتک، و لین قلبی لولی امرک، و عافنی مما امتحنت به خلقک، و ثبتنی علی طاعه ولی امرک الذی سترته عن خلقک، و باذنک غاب عن بریتک و امرک ینتظر. [48] .


خدایا! مرا بر دینت ثابت دار و به فرمانبریت وادارم، و دلم را بر (فرمان بردن از) ولی امرت نرم گردان، و مرا معاف دار از آنچه خلقت را به آن آزمودی، و مرا بر طاعت ولی امرت ثابت دار، همان (بزرگواری) که او را از خلقت پوشانده ای و او با اجازه تو از آفریدگانت غیبت کرده و در انتظار فرمان توست.


اللهم و احی بولیک القرآن و ارنا نوره سرمدا لا لیل فیه و احی به القلوب المیته...


اللهم و احی بولیک القرآن، و ارنا نوره سرمدا لا لیل فیه، و احی به القلوب المیته، و اشف به الصدور الوغره، و اجمع به الاهواء المختلفه علی الحق، و اقم به الحدود المعطله و الاحکام المهمله، حتی لا یبقی حق الا ظهر، و لا عدل الا زهر. [49] .


خدایا! به وسیله ولیت قران را زنده گردان، و نورش را همیشه و پیوسته به ما نشان ده که در آن شبی نباشد. و با آن دلهای مرده را زنده کن، و سینه های تفتیده ا ز کینه را شفابخش، و خواستهای مختلف را به وسیله او بر (راه) حق گرد آور، و حدود تعطیل شده و قوانین فروگذار شده (دین) را با او بر پای دار، تا اینکه حقی نماند مگر اینکه ظاهر شود، و عدلی نماند مگر اینکه شکوفا گردد.


اللهم اعطه فی نفسه و ذریته و شیعته و رعیته و خاصته و عامته و عدوه...


اللهم اعطه فی نفسه و ذریته و شیعته و رعیته و خاصته و عامته و عدوه، و جمیع اهل الدنیا ما تقر به عینه، و تسر به نفسه، و بلغه افضل ما امله فی الدنیا و الاخره، انک علی کل شی ء قدیر. [50] .


خدایا! او را در جانش، نسلش، شیعه اش، رعیتش، خاصان و مقربانش، عامه (شیعیان زمان غیبتش) و دشمنانش و در تمامی اهل دنیا، عطا کن آنچه را که چشم او را بدان روشن کنی و خودش را به آن شاد نمایی. و او را به برترین آنچه در دنیا و آخرت آرزو می کند برسان، که تو بر هر چیز توانایی.


اللهم اصلح عبدک و خلیفتک بما اصلحت به انبیائک و رسلک...


اللهم اصلح عبدک و خلیفتک بما اصلحت به انبیائک و رسلک، و حفه بملائکتک، و ایده بروح القدس من عندک، و اسلکه من بین یدیه و من خلفه رصدا، یحفظونه من کل سوء و ابدله من بعد خوفه امنا یعبدک لا یشرک بک شیئا، و لا تجعل لاحد من خلقک علی ولیک سلطانا و ائذن له فی جهاد عدوک و عدوه و اجعلنی من انصاره انک علی کل شی ء قدیر. [51] .


بارالها! کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت (امام زمان علیه السلام) را اصلاح فرما، همان گونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح نمودی و از فرشتگانت نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش با روح القدس او را یاری فرما و دیده بانی از پیش رو و پشت سر همراه وی گردان تا از هر امر ناگواری نگاهش دارند و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز که او تو را می پرستد و هیچ چیز را همتا و همانند تو نمی داند. پس برای هیچ یک از آفریدگانت برتری و چیرگی نسبت به ولی خود قرار مده. او را در جهاد با دشمنت اجازت فرما و مرا از یاران او به شمار آور که تو بر هر کاری توانایی.


پینوشت:


1. طبرسی: الاحتجاج، ج 1: ص 238.


2. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


3. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


4. دعای ندبه / مفاتیح الجنان.


5. دعای عهد / مفاتیح الجنان.


6. دعای ندبه / مفاتیح الجنان.


7. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


8. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


9. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


10. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


11. اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان / مفاتیح الجنان.


12. دعای عهد / مفاتیح الجنان.


13. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


14. مراد زمان ظهور حضرت است.


15. صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی / مفاتیح الجنان.


16. دعای افتتاح / مفاتیح الجنان.


17. صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی / مفاتیح الجنان.


18. دعای عهد / مفاتیح الجنان


19. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


20. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان


21. دعای افتتاح / مفاتیح الجنان.


22. زیارت آل یاسین / مفاتیح الجنان.


23. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


24. زیارت آل یس / مفاتیح الجنان


25. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


26. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


27. دعای عهد / مفاتیح الجنان.


28. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


29. دعای افتتاح / مفاتیح الجنان


30. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


31. صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی / مفاتیح الجنان.


32. صلوات بر حضرت مهدی علیه السلام / مفاتیح الجنان.


33. دعای ندبه / مفاتیح الجنان.


34. مراد آن است که ما را در زمان ظهور و نیز در بهشت با حضرتش قرین و همنشین بفرما.


35. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


36. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


37. دعای ندبه / مفاتیح الجنان.


38. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


39. صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی / مفاتیح الجنان.


40. دعای افتتاح / مفاتیح الجنان.


41. این فراز نسبت به مومنان به معنای تقیه در دوران غیبت است.


42. دعای افتتاح / مفاتیح الجنان.


43. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


44. زیارت آل یس / مفاتیح الجنان.


45. دعای عهد / مفاتیح الجنان.


46. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام / مفاتیح الجنان.


47. صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی / مفاتیح الجنان.


48. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


49. دعای عصر غیبت / مفاتیح الجنان.


50. دعای برای امام زمان علیه السلام / مفاتیح الجنان.


51. مجلسی: بحارالانوار، ج 36: ص 304.



کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3hGEvQLRR5JA

جاهلیت مدرن و امام زمان (عج)+ نشانه های آخرالزمان ۱

 مهدوی صوتی اخلاقی

جاهلیت مدرن و امام زمان (عج)+ نشانه های آخرالزمان ۱ ۰ نظر

سخنرانی استاد رائفی پور


 جاهلیت مدرن و امام زمان (عج) +نشانه های آخرالزمان


قسمت اول (۱) - تیر ماه ۹۲


 کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3hGEvQLRR5JAدریافت

حجم: 6.2 مگابایت

نسبت بین بیت المقدس و امام عصر (عج) ۱۲

 آموزشی مهدوی

نسبت بین بیت المقدس و امام عصر (عج) ۱۲ ۳ نظر

نسبت بیت المقدس و امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف ۱۲


 چرا وقتی حضرت ابراهیم علیه السّلام خانه خدارو بنا کرد همچنان رو به سمت بیت المقدس عبادت می‌کردند تا زمان پیامبر اسلام؟(رفع شبهه)


 قسمت ۳


 پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همیشه وقتی «معلومی» را اصل برای رسیدن به یک «مجهول» قرار می‌دهیم، باید دقت کنیم که خود معلوم ما صحیح باشد.


 آیه دوم: (إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدی لِلْعَالَمِینَ.) (1)

همانا اولین خانه ای که برای خلق قرار داده شد در مکّه قرار دارد و مبارک و مایه هدایت جهانیان باشد.


به نظر می‌رسد تمام داستانها و حتی روایات و نقل قولها و گمان هزنیها درباره تاریخ بنای کعبه در جهت این آیه شریفه از قرآن کریم بوده است. صراحتی که این آیه در تعیین قدمت کعبه دارد، همه را کنجکاو کرده است تا درباره آن بیشتر بدانند. 


چه بسیار روایاتی که حاکی از کنجکاوی اصحاب و سؤال ایشان از معصومان علیهم السّلام برای دانستن تاریخ کعبه هستند.


 اختلاف در این آیه از این قرار است که برخی معتقدند: منظور از «اول بیت» اولین عبادتگاه است، نه اولین خانه،


 ولی برخی معتقدند که منظور، اولین خانه است و بر فرض که منظور اولین عبادتگاه باشد، این عبادتگاه سابق، بر زمان حضرت ابراهیم علیه السّلام بوده است. 


تفسیر المیزان درباره این آیه می‌نویسد:

کلمه «بیت» معنایش معروف است و مراد از «وضعِ بیت» برای مردم، ساختن و معیّن کردن آن برای عبادت مردم است; برای اینکه مردم آن را وسیله ای قرار دهند برای پرستش خدای سبحان و از دور و نزدیک به همین منظور به طرف آن روانه شوند.و یا به طرف آن عبادت کنند.


 و آثاری دیگر بر آن مترتّب سازند. همه اینها از تعبیر به «بکة»، که به معنای محل ازدحام است، استفاده می‌شود و میفهماند که مردم برای طواف، نماز و عبادات و سایر مناسک، پیرامون این خانه ازدحام می‌کنند; و اما اینکه اولین خانه‌ای باشد که بر روی زمین برای انتفاع مردم ساخته شده باشد، 


لفظ آیه بر آن دلالت ندارد و نمی‌رساند که قبل از مکّه هیچ خانه ای ساخته نشده بود. (٢)


پی نوشت ها:


 (1) [ (آلعمران: 96);]

 (٢) [ سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 3، ص 542. ]


  ادامه دارد...


 کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3-SP6F2YKBCA


نسبت بین امام عصر (عج) و بیت المقدس ۱۰

 مهدوی

نسبت بین امام عصر (عج) و بیت المقدس ۱۰ ۰ نظر

نسبت بیت المقدس و امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف ۱۰


 چرا وقتی حضرت ابراهیم علیه السّلام خانه خدارو بنا کرد همچنان رو به سمت بیت المقدس عبادت می‌کردند تا زمان پیامبر اسلام؟ (رفع شبهه)


 قسمت ۱


 پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همیشه وقتی «معلومی» را اصل برای رسیدن به یک «مجهول» قرار می‌دهیم، باید دقت کنیم که خود معلوم ما صحیح باشد.


چه کسی گفته است که حضرت ابراهیم علیه‌السلام، پس از بنا کردن کعبه معظمه، هم چنان رو به بیت المقدس عبادت می‌کردند؟! آیا اصلاً در آن زمان بیت‌المقدسی وجود داشت؟ در هر حال به نکات ذیل توجه فرمایید:


الف – قبله در هر دین و آیینی، جهت «بدن» نماز گذار است و نه جهت روح او. جهت روح همان خداوند متعال است که همه جا هست و شرق و غرب هم ندارد؛ لذا ما مسلمانان نیز که در نماز رو به کعبه می‌ایستیم، قصد «قربة الی‌الله» می‌کنیم.


قرآن کریم در سوره بقره از آیه 125 وارد داستان حضرت ابراهیم علیه السّلام میشود،


وإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ

مشاهده آیه در سوره

[2–125] (مشاهده آیه در مصحف)


آیةاللّه جوادی آملی در تفسیر تسنیم، در ذیل این آیه می‌نویسد:

«یرفع» به معنای بلندکردنِ هر چیزی است، خواه مادی باشد، خواه معنوی; رفع اجسام (وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ)، رفع ذکر (بلندآوازه کردن) (وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ)، رفعِ بنا (بر طول ساختمان افزودن) (وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ...)(1)


ایشان اضافه می‌کنند که در این آیه، مقصود از «رفع قواعد»، بالابردن پایه های کعبه و تجدید بنای خانه خداست:(٢) 

منظور از(الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ)، پایه ها و ارکان کعبه است که به دست حضرت آدم(علیه السّلام) بنا شده. (٣)


آیةاللّه جوادی آملی همچنین در ذیل همین آیه، بحث روایی را مطرح می‌کنند که عنوان آن «پیشینه کعبه» نامگذاری شده است و آیات ناظر به نظر مزبور را نقل می‌کنند.ایشان در ابتدای بحث تفسیر آیه 127 بقره می‌نویسند: (۴)


سابقه کعبه به دورانهای پیش از نبوّت ابراهیم خلیل بازمی‌گردد و بر همین اساس، آن حضرت نخستین بنیانگذار کعبه نیست، بلکه خدای سبحان مکان پیشین کعبه و نیز نقشه بازسازی آن را به او نمایاند تا وی آن را مجدّداً بنا کند. (۵)



پی نوشت ها:


(1) و (٢) و (٣)و (۴) و (۵) عبداللّه جوادیآملی، تفسیر تسنیم، قم، اسرا، 1384، ج 7، ص 28 / ص 29 / ص 40 / ص 27. 

  

 ادامه دارد...


 کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3-SP6F2YKBCA

آثار تربیتی انتظار

 مقاله مهدوی

آثار تربیتی انتظار ۰ نظر

موعود:

با سپاس از اینکه اجازه فرمودید خدمتتان برسیم و از محضرتان استفاده بکنیم. موضوع اصلی بحث مساله آثار تربیتی انتظار است. اما در مورد مفهوم انتظار فرج و اینکه چه اراده ای از این مفهوم می شود، دیدگاههای متفاوتی هست، هم در گذشته و هم در حال حاضر. هر کس با دیدگاهی با مساله انتظار فرج برخورد کرده است و مفهومی خاص از انتظار فرج ارائه داده است و بر اساس همین مفهوم هم مشی اجتماعیش را شکل داده است. با توجه به اهمیت مساله و اینکه هر مفهومی که ما از انتظار فرج اراده بکنیم، در عمل اجتماعیمان تاثیر می گذارد، به عنوان اولین سؤال بفرمائید که اصلا مفهوم انتظار فرج از نظر شما چیست و حضرت عالی دیدگاههای مختلفی را که در این زمینه هست چگونه ارزیابی می کنید؟

آیت الله محی الدین حائری شیرازی:

بسم الله الرحمن الرحیم، هر مطلب مفید و مثبتی قابل تحریف است، می شود با اندک تصرفی، اندک دخالتی مطلب را ازمسیر خودش منحرف کرد، شیطان کارش همین است که یک مطلب اصیل را وارونه کند، دین برای یک امری است، شیطان از دین چیز دیگری می سازد. این همه کسانی که انسانهای بسیاری را منحرف کرده اند، یعنی دین جعل کرده اند، حقیقت دین را مسخ کردند، شد یک چیزی که شیطان پسند باشد، انتظار هم از این قبیله مستثنی نیست، شیاطین بهترین کارشان برای خودشان همین هست که انتظار را از معنی اصلی خودش دور کنند، معنی انحرافی برایش درست کنند، پس معنی اصیل انتظار را ببینیم چیست تا معنی انحرافیش مشخص بشود.

معنی اصیل انتظار این است که انسان در خودش زمینه آمادگی برای اطاعت و پیوستن به آن حضرت را پیدا بکند و همچنین زمینه را برای آن حضرت آماده کند. یعنی هم خودش آماده باشد برای پیوستن به آن حضرت، هم برای آن حضرت زمینه سازی بکند. بعضی ها یک بعد انتظار را گرفته اند و آن اینکه می گویند آن حضرت تا نیاید امور اصلاح نمی شود اما اینکه آیا لازم است که ما کاری کنیم تا برای آن حضرت زمینه هموارتر بشود، این را می گویند به ما مربوط نیست، این برداشت غلطی از انتظار است، این یاس است، این انتظار نیست. می گویند از دست ما کاری ساخته نیست. صاحبش می آید خودش امور را اصلاح می کند، خیر از دست شما کاری ساخته است، بعضی جایگاه تقدیر را و جایگاه مقدرات را نشناخته اند، جایگاه تقدیر و مقدرات این نیست که از انسانها سلب اختیار کنند، سلب قدرت کنند، تقدیر جای خودش را دارد، قدرت و اختیار انسان هم جای خودش را دارد و به دلیلی که انسان مختار است و خدا امانت قدرت را به انسان داده است، این زمینه انتظار فراهم می شود. چرا؟ چون آن روزی که آن حضرت می آید اینطور نیست که ایشان از انسانها، سلب قدرت می کند و انسانها را به راهی که می رود مجبور می کند، اگر بنا بر چنین کاری بود نیاز به انتظار نبود، در همان سال وقتی که ایشان چهار ساله بودند، نه، وقتی که ایشان ده یازده ساله بودند یا پانزده ساله بودند یا بیست ساله بودند اگر بنا بر اکراه بود خوب همان موقع اقدام می شد نیاز نبود که این همه زمان بگذرد و قرآن مکررا می فرماید:

«انلزمکموها و انتم لها کارهون » [1] .

با اینکه شما بدتان می آید و کراهت دارید، شما را به قضیه ملزم بکنیم؟ یا می فرماید:

«انما انت مذکر لست علیکم بمصیطر»; [2] .

«لست علیهم بوکیل » [3] .

پس این مجموعه ها نشان می دهد که آن حضرت در انتظار مساعد شدن شرایط و اذن پروردگار جل و اعلی است، پروردگار متعال هم برنامه اش این نبوده است که مردم عوض نشدند او عوض کند، چه ظهور، چه غیبت، جزء این آیه هستند: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم » [4] .

آن روزی که غیبت صورت گرفت، باز باعثش مردم شدند، مردم یک کاری کردند که نعمت ازشان سلب شد و آن روزی که حضور پیدا بشود قبلش مردم عوض شده اند، «ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم » [5] .

یا می گوید: «ان عدتم عدنا» [6] .

اگر شما برگردید ما برمی گردیم، گاهی هم در توبه را باز می کند و خدا لطفی می کند در آنجا و می گوید: «تاب علیهم لیتوبوا» [7] .

ملاحظه وضعیتشان و ضعفشان را کرده است، نظری کرده است، اجازه داده است که دلشان بشکند و توبه کنند، آن هم جایگاه خودش را دارد. پس اصل غیبت که شروع شد از ناشکری شروع شد، کاری با امام یازدهم کردند شیعیان که با هیچ کدام از امامان نکردند، یک نامه ای به ایشان نوشتند که پولهایی را که ما خدمتتان فرستادیم شما بیلانش را به ما بگویید در «تحف العقول » حضرت پاسخشان را اینطوری دادند که اگر این امامت امر مستمری است چرا این سؤال از یکی از پدران من نشد، چرا آنها متهم به این معنا نشدند؟ بعد از آن حضرت نپذیرفت و دستور فرمود پرده سیاهی در اتاق ایشان آویختند، مردم می آمدند از پشت پرده سؤال می کردند و می رفتند. این هم پرده غیبت است. این حرکت است، چون خدای تعالی می توانست آسمانها و زمین رادر یک لحظه خلق کند اما آنها را شش روزه آفرید، در روایت داریم که ای برای «اناته » است، «تانی » است، خداوند «تدرج » را دوست دارد، این متین تر است. پس اول غیبت کبری است با نواب لاعلی التعیین [غیرمعینی]، که حضرت دیگر تعیین نمی کنند، قلوب مردم به سمتی برود و آمادگیشان و ساخته شدنشان برای ظهور، معنای انتظار این است که هم خودش را فرد آماده کند برای پیوستن به آن حضرت، و هم دیگران را برای این کار تشویق کند و برای این کار تمهید مقدمات کند. در یک مصداق کوچک می شود اینطوری مثال زد، امام راحل، قدس سره، در نجف بود و مردم آرزو داشتند بیاید ایران، همکاری با او می کردند با اینکه در بینشان نبود، نوارش را تکثیر می کردند، صحبتش را اشاعه می کردند، ذکر خیر او می کردند، اطلاعیه به نفعش می دادند، کار برایش می کردند، تا امام رفتند به پاریس. باز هم مردم در اینجا تظاهرات می کردند، راهپیمایی می کردند، آن اندازه تلاش کردند، کار کردند، تا حکومت شاه را فلج کردند، تا امام آمد و حکومت هم نتوانست کاری بکند، این نقش مردم بود. آمدن امام بر اساس کار و حرکت و تلاش مردم است، از مردم حرکت، از خدا برکت، نتیجه اش این شد که آمد. ظهور هم مثل همین است، در قبل از ظهور هم باید، اینهایی که دوستان آن حضرت هستند، آنچنان کار کنند که دشمنان آن حضرت فلج بشوند. آنچنان تبلیغ کنند، ترویج کنند، نام ببرند که اسم آن حضرت، انتظار آن حضرت، آمدن آن حضرت، یک امر شایع و رایجی بشود. این می شود انتظار حقیقی. بعضی ها می گویند ما چکار داریم که می آید ما خودمان اصلاح می کنیم، این غلط است، این عینا مثل قضیه دعاست، فرد می گوید من در مساله روزی باید کار کنم، دعا یعنی چه، یکی دیگر می گوید، دعا می کنم، کار یعنی چه؟ اما دستور این است که انسان کار بکند، دعا هم بکند، اگر دعا بکند و کار نکند، روایت داریم چند دسته دعایشان مستجاب نیست، یکیش این است که کسی در خانه بنشیند و بگوید «اللهم ارزقنی » می گوید خداوند متعال به تو دست داده است، پا داده است، اینها وسایل روزی است، صلاح دانستم می دهم، می روی بیرون ممکن است صلاح ندانم و ندهم. تو معذوری، در مساله انتظار تلاشمان را باید بکنیم، دعا هم باید بکنیم، دعای برای تعجیل ظهور و تلاش برای آن. خداوند متعال نمونه دعای مستجاب را اینجوری می گوید، موسی علیه السلام، وقتی رسید به چاه دید که عده ای در اطراف چاه جمع شده و می خواهند به گوسفندانشان می خواهند آب بدهند، دو زن هم در آنجا ایستاده اند و منتظرند. آمد پیش آنها و گفت شما چه چیزتان است؟ «قال ما خطبکما قالتا لا نسقی حتی یصدر الرعاء» [8] .

گفتند: جلوی چشم این چوپانها آب نمی دهیم، تا اینها بروند «فسقی لهما» رحم کرد به اینها و برایشان آب کشید، «ثم تولی الی الظل » [9] .

در آفتاب نایستاد و دعا کند، می خواست در حال خودش باشد. از این جهت رفت توی سایه، «فقال رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر» [10] .

کارش را کرد، بعد دعایش را هم کرد، ما داریم در روایت «ارحم ترحم » رحم کرد به آنها خدا هم به او رحم کرد. تلاش کرد در حد خودش برای دیگران، اما فرج شد برای خودش، از این جهت می گویند دعا کنید برای فرج ما که فرج می شود برای خودتان، موسی، علیه السلام، آب کشید برای دختران شعیب اما فرج شد برای خودش، در آن وقتی که درخواست می کرد «لما انزلت الی من خیر فقیر» ما نمی دانیم چه خیری می خواهد، علی، علیه السلام، می داند، می فرماید: «والله ما ساله الا خبزا یاکله » [11] .

منظور موسی از خبز یک تکه نان بود، یک کف دست نان، از بس علف خورده بود «لانه کان یاکل بقلة الارض و لقد کانت خضرة البقل تری من شفیف صفاق بطنه » [12] .

از زیر پوست شکمش سبزی علف پیدا بود، پیداست که همه چربی بدنش آب شده بود در این مدت، این خیلی حرف است که علی،علیه السلام، می فرماید: سبزی علف از زیر پوست شکمش پیدا بود، موسی علیه السلام چقدر پوستهایش نازک شده بود و چقدر هم علف خورده بود، اما با این همه علف خوردن به کسی نگفت یک تکه نان به من بده، مناعت طبع موسی را نشان می دهد. خوب گاهی انسان از خدا یک پاره نان می خواهد، او به اندازه حاجتش می خواهد خدا به اندازه کرمش به او می دهد. خدا برای او مساله زن را حل کرد، مساله اشتغال را حل کرد، مساله مسکن را حل کرد، الان مساله جوانان ما و احتیاجات عمده جوانان ما این چهار تاست، شغلی، خانه ای، همسری، بعد هم برای ادامه تحصیل کنکور بدهند و وارد دانشگاه بشوند، خداوند متعال همه اینها را برای موسی علیه السلام فراهم کرد. اول گفت: «انی ارید ان انکحک احدی ابنتی هاتین » [13] .

همه می روند سراغ فردی که او پیشنهاد کند به پدر زن، پدر زن پیشنهاد می کند به داماد، یکی از این دو تا دختر را می خواهم به تو بدهم، این از زنش، «علی ان تاجرنی ثمانی حجج »; [14] .

هشت سال برایم کار کنی، این هم از شغلش، الان که می خواهد دست توی این سفره بکند بر اساس قرارداد است، میهمان نیست، تصدقی و اعانت و اینها نیست، از همین امشب غذایی که می خواهد بخورد بر اساس این است که می خواهد کار بکند، از حالا جزء قرارداد است. چون اجیر اینهاست باید به اجیر مسکنش را هم بدهند، چون کار می کند، در مقابل کار مسکن می گیرد و زن می گیرد و قوت و غذا و بالاتر از هر سه اینها دانشگاه است، چه استاد دانشگاهی بهتر از شعیب و دانشگاهی بهتر از تربیت پیغمبر، شما دانشگاه تربیت معلم یا تربیت مهندس دارید اما اینجا دانشگاه تربیت پیغمبر است، خوب او یک تکه نان خواست، اینطوری بهش دادند، خدا به ما می آموزد عمل کنید، دعا هم کنید، در انتظار هم، هم عمل، هم دعا، هر کس بگوید من تلاش می کنم برای آن حضرت، دعا نمی کنم، اشتباه می کند. هرکس بگوید من دعا می کنم، کاری از دست ما ساخته نیست، ما فقط نشسته ایم. پس آنها انتظار افراطی و تفریطی و این هم حد وسط، حد اعتدال، این نوع انتظار، اثر تربیتی اش این است که من می گویم. من برای اصلاح عالم، هر کاری را مقدورم شد می کنم، هر چه را که نتوانستم او می آید تکمیلش می کند، ما می خواهیم این عالم را بسازیم، هر اندازه اش را که بتوانم می کنم، او می آید تکمیل می کند، من وقتی که بدانم که این کار من دیگر کسی دنبالش را نمی آورد، انگیزه کار کردن از من گرفته می شود، وقتی که من می دانم بالاخره دیگران می آیند و این امور درست می شود، من هیچ نگران نیستم، چقدر از کار را می کنم، طلبه تربیت می کنم که برود انصار ایشان بشود. چون می دانم که آقا بعدا از اینها استفاده می کند. هیچ نگرانی نیست، خستگی، افسردگی حاصل نمی کند، اثر دیگرش این است که انسان در حین انتظار این حکومتهایی که هست قبول ندارد می گوید اینها طاغوتند، الا یک حکومت انتظار که اهل انتظار باشد، آن حکومت را قبول دارد. بیعت با اینها نمی کند چون منتظر است که با آقا بیعت کند، ببینید کسی که منتظر است از آن سفره بخورد، از این سفره نمی خورد، می گوید سفره ما بعد از این هست. خودش را از این وضعیت سیر نمی کند، حالش، حالت مسافر می شود، آن حال منتظر است، حال منتظر یک حال قائم است نه یک حال قائد، ببینید شما نشسته باشید بخواهید از این طرف اتاق نشسته بروید آن طرف اتاق، چقدر طول می کشد و چقدر زحمت دارد، اما اگر برخیزید چقدر راحت می توانید کار کنید. توان انسان را انتظار بالا می برد، ببینید بعضی می پرسند مثلا چه کار می کند؟ «جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس » [15] .

این کعبه را اینطوری نگاهش نکن. هر که به این کعبه معتقد باشد از جایش برمی خیزد، می گوید دیگران دل به دنیا بسته اند، نشسته اند سر سفره دنیا همین را کرده اند خانه و مسکن، این بیت الله انسان را از خاک بلند می کند، انسان را سراپا بلند می کند، انتظار هم همین طور است، انتظار انسان را سرپا می کند، روحیه به انسان می دهد، یک اثر دیگر انتظار این است که به انسان سنخیت می دهد با آنها، چون به خودش می گوید من منتظر آنها هستم اما اگر آنها آمدند و گفتند ما تو را قبول نداریم، چه کار کنم؟ قرآن را مشاهده می کند که طالوت گفت که «ان الله مبتلیکم بنهر فمن شرب منه فلیس منی و من لم یطعمه فانه منی الا من اغترف غرفة بیده ». [16] .

خوب می گوید آقا امام زمان علیه السلام هم که قیام می کند اول جنودش 313 نفر است، طالوتیها هم که 313 نفر بودند پس وقتی که در313 این دو تا مشترکند، جنگ بدر هم 313 تا بوده است، پس یک مشترکات دیگری هم دارد. نه همین شرب که به من بگوید هر کس خورد با ما نیست، هر کس نخورد از ماست مواظب می شود که از قدرتش سوء استفاده نکند، از آنچه که در اختیارش هست، «الا من اغترف غرفة بیده » تا «من لم یطعمه فانه منی » بشوی، پس انتظار این خاصیت را دارد که دریچه ای است بسوی نور.

انتظار می گوید اصلا آن حال تو این نیست منتظرش شو، و همین می شود نفس کش او، زمینه تنفس او، مثل نماز، نماز برای انسان تنفس است، که این همه فانی، این همه کوچک، این هم یکجور دیگر بازی، یک طرفی هست که انسان با آن بازی نکند، وگرنه این همه عالم را ببیند، اگر این نماز نباشد، این انسان دق می کند و انتظار هم نباشد انسان مؤمن دق می کند. پس اثر روحی می گذارد، اثر تربیتی می گذارد، اثر اخلاقی می گذارد و بالاتر از همه ایشان گفته اند: شما دعا کنید برای تعجیل فرج ما که همین کار، فرج خود شماست.

موعود:

ببخشید در صحبتهای شما نکته ای بود، در ارتباط با برخورد شخص منتظر با حکومتهایی که در زمان غیبت وجود دارند، این نکته ممکن است این سؤال را پیش بیاورد که پس حرکتی که در کشور ما برای تشکیل یک حکومت اسلامی ایجاد شد، چگونه باید توجیه کرد؟ این حرکت چگونه با مساله انتظار قابل جمع است؟

آیت الله محی الدین حائری شیرازی:

جمهوری اسلامی خصلت بالایش همین انتظار است، امام راحل همیشه می فرمود «ما منتظر طلوع خورشیدیم »، «ان شاءالله این حکومت را ما به صاحب اصلیش بسپاریم »، نسبت به غیر این حکومت بله، بگوید آنها فاسقند، آنها فاسدند، آنها موانع راهند، از من نیستند، من از اینها نباشم، امانسبت به این حکومت باید معتقد باشد، برای پیوستن به آن حضرت آمادگی داشته باشد که افراد را به حضرت ملحق کند، اما اینکه کار آن حضرت را این حکومت می کند، خیر، آنطوری که حضرت اقامه عدل می کنند، اینها هم می توانند، نه، اینها می توانند زمینه چینی کنند، چرا، بعضی از امور را هم اینها تجربه کنند که زمینه فراهم بشود، مثلا ما می گوییم ولایت مطلقه فقیه، خوب کسی که به ولایت مطلقه فقیه معتقد بود و راضی شد به ولایت مطلقه امام به طریق اولی حاضر می شود که برای غیر معصوم ولایت مطلقه قائل بود و اینطوری از آن اطاعت کرد، تمرینی می شود برای اطاعتش از معصوم و معمولا هم اینطور بزرگان وقتی که می آیندیکضرب نمی آیند، یک امتحانی می کنند، یک آزمایشی می کنند، یک سر و چشمی آب می دهند و بعد می آیند. هر عاقلی اینطوری است، امام حسین،علیه السلام، وقتی که کوفیان این همه نامه نوشتند، مسلم بن عقیل را فرستاد که سالی که نکوست از بهارش پیداست، با ایشان چه کنند. معلوم می شود که با آن حضرت چه می کنند. امام راحل را که برای این امت فرستادند مثل مسلم بن عقیل بود، اگر با او خوشرفتاری می کردند پیدا بود که می شد برای آن آقا هم اینها مریدهای خوبی باشند. واقعا هم مردم برای امام مریدان خوبی بودند، استقبالی از او کردند پنج میلیونی. وقت رحلتش هم بدرقه ای کردند بیشتر از آن استقبال، هر چه هم فتوا داد رعایت احترام فتوایش را کردند با سنتش و آدابش و عاداتش و می گفتند مرجع هرچه بگوید، هشت سال جنگیدن را لازم کرد، آدم یک روز بجنگد، دو روز بجنگد، یک ماه، یک سال، آن هم با دست خالی، اینها همه اش پیداست که آن وفاداری که به آن حضرت کردند برای این حضرت هم می کنند.

موعود:

وقتی که ما معارفی را که از ائمه معصومین،علیهم السلام، در مورد انتظار به ما رسیده است مورد مطالعه قرار می دهیم، می بینیم که تعبیرات خیلی بلندی در مورد اصل مساله انتظار در آنها وجود دارد، تعبیری مثل اینکه «افضل العبارة انتظارالفرج ». این موضوع این سؤال را در ذهن ایجاد می کند که حالت یک انسان منتظر با حالت یک انسان غیر منتظر چه تفاوتهایی دارد؟ چه چیزی به انتظار این فضیلت را بخشیده که «برترین عبارتها» شده است؟ اصولا وجه ممیزه انسان منتظر چیست؟

آیت الله محی الدین حائری شیرازی:

انتظار و عدم انتظار مثل مسافر و حاضر است، کسانی که اهل دنیا هستند قصد اقامت کرده اند، کسانی که اهل آخرت هستند توی دنیا قصد اقامت ندارند، حالت مسافر دارند. مسافر چه کار می کند؟ مسافر مثلا می خواهد برود کشور عربستان، می خواهد برود در آنجا مثلا متوطن بشود، نمی خواهد برود حج و برگردد، یک کسانی هستند که می خواهند بروند خارج و بمانند و دیگر برنگردند، اینها چه کار می کنند، همین ها کافی است برای مطالعه کار، اینها همه چیزشان را دلار می کنند، فرششان، باغشان، تجارت خانه شان، همه شان را پول می کنند می گذارند توی بانکهای خارج، کسی هم که اهل آخرت است، همه را می فرستد توی بانکهای آخرت، اینجا مصرفش نمی کند، پس آن کسی هم که معتقد است به آخرت، حالتش، حالت مسافر دارد که قصد رفتن کرده است، حالتش این است که همه چیزش را تبدیل به جنس ارز آن کشور می کند، انتظار هم همین حال را به انسان می دهد که شاید امشب آمد، شاید امروز صبح آمد، در روایات نگفته اند که آقا ده سال دیگر می آید، بیست سال دیگر می آید، راوی می گوید که به آقا امام صادق،علیه السلام، عرض کردند که آقا من نماز صبح را که خواندم دلم می خواهد بخوابم اما می ترسم که خورشید از مغرب طلوع کند (چون در روایت است که از علائم است) اگر خورشید از مغرب طلوع کند آن وقت من آماده نباشم به خاطر اینکه می خواهم نگاه کنم ببینم از کدام طرف طلوع می کند امروز روز ظهور است. الان شمشیرم را بردارم و آماده باشم برای قیام، خوابم نمی برد، حضرت فرمودند: نه بگیر بخواب. روزی که باید آفتاب بزند از مغرب سپیده اش هم از مغرب می زند، ببینید آقا چطوری با این حرف زد، نگفت آقا این قضیه مربوط به حالا نیست مربوط به نوه پشت چندمی من است، ایشان که اینقدر منتظر بود که هر روز به دنبال وقتش می گشت آقا حالش را به هم نزد، گفت حال خوشی دارد بگذار در حال خودش باشد، حال انتظار قربی داشت. حضرت آب سرد نریخت رویش. از این جهت بسیاری می گفتند همین امروز ممکن است آقا ظهور کند. زمان نمی گفتند، می گفتند شاید همین جمعه آمد، این حالتی که آنها می خواستند این بوده است که انسان آمادگی خودش را حاصل کند، خوب وقتی که انسان آماده شد، مرگ هم بخواهد در آن حال آمادگی برسد، پشیمانی ندارد، می سازد انسان را از نظر اخلاقی.

موعود:

یکی از مسائل مهمی که الان وجود دارد مسئله تهاجم فرهنگی و مسائلی است که در مورد جوانها وجود دارد، به نظر شما ما چه استفاده ای می توانیم از ترویج فرهنگ انتظار و توسعه فرهنگ مهدویت و انتظار برای اصلاح وضعیت فرهنگی، بخصوص جوانان داشته باشیم. با ترویج فرهنگ انتظار چه تاثیری می توانیم بگذاریم در اصلاح جوانان و هدایت آنها به طریقی مطلوب؟

آیت الله محی الدین حائری شیرازی:

فرهنگ انتظار ولایت انسان را حفظ می کند و با ولایتش انسان هر چه بخواهد بشود، می شود «الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» [17] .

ولایت است که سبب می شود که انسان از ظلمت به سوی نور بیاید این وقتی که انتظار آقا را دارد چهره ولایت در انتظار تجلی می کند، من این را برایتان توضیح بدهم یعنی چهره ممکن است ابعاد مختلف داشته باشد، کسی به نام زید می خواهد توی اتاق بیاید، هرکسی نسبت به زید موضعی می گیرد. آنکه از زید طلبکار است می گوید به او بگویم و طلبم را از او بگیرم، او که به زید بدهکار است یا می خواهد از زید فرار کند که زید را نبیند یا می خواهد بدهیش را به او بپردازد، خلاصه هرکس یک جوری با او برخورد می کند. وقتی که می گوییم ولایت، وقتی که امام حاضر است، ولایت یعنی اطاعت، وقتی که امام غایب است، نیست که از او اطاعت کنی، انتظارش را که می کشی ولایت در همین انتظار تجلی پیدا می کند. وقتی که ولایت آمد همه چیز می آید،اول ولایت بعد نماز، این ولایت است که به نماز روح می دهد، چطور می گوییم اول لباس غصبی نباشد بعد نماز، زمین غصبی نباشد، بعد نماز، انتظار جلوگاه ولایت است.

پی نوشت:

1. سوره هود(11)، آیه 28.

2. سوره غاشیه(88)، آیات 22-21.

3. سوره انعام (6)، آیه 66.

4. سوره رعد (13)، آیه 11.

5. سوره انفال، آیه 53.

6. سوره اسراء(17)، آیه 8.

7. سوره توبه(9)، آیه 118.

8. سوره قصص(28)، آیه 23.

9. همان سوره، آیه 24.

10. همان آیه.

11. فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 507، خطبه 159.

12. همان جا.

13. سوره قصص(28)، آیه 27.

14. همان آیه.

15. سوره مائده(5)، آیه 97.

16. سوره بقره(2)، آیه 249.

17. سوره بقره(2)، آیه 257.

نسبت بین بیت المقدس و امام زمان (عج) ٨

 مقاله مهدوی

نسبت بین بیت المقدس و امام زمان (عج) ٨ ۰ نظر

 نسبت بیت المقدس و امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف ۸


 دلایل قداست و اهمیت بیت المقدس براى مسلمانان چیست؟


 قسمت دوم


بنابراین اسرائیل براى کشورهاى منطقه و جهان اسلام، تهدیدى بسیار جدّى است. مهم ترین این تهدیدها عبارت است از:

۱. تهدیدهاى ناشى از فعالیت هاى نظامى؛

۲. تهدیدهاى ناشى از حضور سیاسى؛

۳. نقش عملکرد اقتصادى اسرائیل در منطقه؛

۴. انرژى و مسائل مترتب بر آن؛

۵. محیط زیست و منابع طبیعى.  (1)


اسرائیل تاکنون خود را مقیّد به هیچ یک از معاهدات بین المللى ـ که درباره منع تولید و استفاده از سلاح هاى هسته اى و کشتار جمعى، منعقد شده ـ نکرده است. 


اسرائیل ششمین قدرت هسته اى جهان است و برابر بعضى گزارش ها، این کشور حدود 180 تا 200 کلاهک هسته‌اى در اختیار دارد. 


تسلیحات تهاجمى و اتمى اسرائیل، با توجه به شمار جمعیتش، 150 برابر تسلیحات دفاعى اعراب است. غرب به شدّت اسرائیل را پایگاه خط مقدم و حامى منافع مختلف خود مى داند و برترى و تسلط اسرائیل را بر منطقه و جهان اسلام خواستار است.

استاد مطهرى در مورد اهمیت قضیه فلسطین مى گوید:

«اگر پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلّم زنده مى‌بود، امروز چه مى کرد؟ درباره چه مسئله اى مى‌اندیشید؟ واللّه و بالله! قسم مى‌خورم که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلّم  در قبر مقدسش امروز از یهود مى‌لرزد ...


 این یهودیانى که شما امروز اسمشان را مى‌شنوید ـ موشه دایان، زلى اشکول، گلدامایر ـ آخر ببینید از کجاى دنیا آمده اند؟ مدعى هستند که این سرزمین، سرزمین ما است... 

پی نوشت ها:

  (1)[ر.ک، سیدحسین موسوى، تهدیدهاى جدید امنیتى اسرائیل در منطقه خاورمیانه، مجله مطالعات منطقه‏اى


  ادامه دارد...


 کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3-SP6F2YKBCA


آخرالزمان و امام مهدی (عج)

 مقاله آموزشی

آخرالزمان و امام مهدی (عج) ۰ نظر

ظهور موعود الهی و منجی بشر متضمن دو عنصر اساسی و به هم پیوسته است: زمان دوران این تحول در رویداد جهانی (آخرالزمان) و وجود شخص منجی و متکفل این امر عظیم (امام مهدی، علیه السلام).


«آخرالزمان » اصطلاحی است در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا، به معنای آخرین دوران حیات بشر و قبل از برپایی قیامت. در فرهنگ اسلامی، آخرالزمان هم دوران نبوت پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، تا وقوع قیامت را شامل می شود و هم دوران غیبت و ظهور مهدی موعود، علیه السلام، را. در دوران معاصر، عده ای از مفسران و متفکران مسلمان از قبیل: مرحوم علامه طباطبایی، استاد شهید مرتضی مطهری، سید قطب، محمد رشیدرضا، شهید سید محمدباقر صدر و... با اتکا به آیاتی از قرآن کریم (اعراف: 138، انبیاء: 105، صافات: 171 و 172) استخلاف انسان در زمین، فرمانروا شدن نیکوکاران زمین (وراثت صالحان) و پیروزی حق بر باطل را به رغم جولان دائمی باطل به عنوان سرنوشت آینده بشر مطرح کرده اند و آیات و روایات مربوط به تحولات آخرالزمان را بیانگر نوعی فلسفه تاریخ می دانند و به اعتقاد ایشان، عصر آخرالزمان عبارت است از دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان، چنین آینده ای امری است محتوم که مسلمانان باید انتظار آن را داشته باشند و نباید منفعل و دلسرد به «حوادث واقعه » بنگرند، بلکه با حالتی پر نشاط و خواهان صلاح جامعه انسانی و آگاه از تحقق اهداف تاریخی انتظار، باید سرشار از امید، آمادگی و کوشش در خور این انتظار مقدس باشند. در چارچوب این برداشت، آخرالزمان قطعه معینی از تاریخ نوع انسان است که او باید در آن حرکت تکاملی تدریجی خود را تا تحقق وعده الهی ادامه دهد. [1] در حالیکه در کتب علمای متقدم همچون «کمال الدین » شیخ صدوق و «کتاب الغیبه » شیخ طوسی، رحمة الله علیه، چنین تفسیری از تاریخ نبوده و تحولات آخرالزمان امری است غیر عادی که در آخرین بخش از زندگی نوع انسان واقع می گردد و به تحولات قبلی جامعه انسانی مربوط نمی شود. [2] .


در نظر متاخران بینا بودن در مورد «نشانه های زمان » و ارزیابی رخدادها، در پرتو پیشگویی های آخرالزمانی که در جامعه جریان دارد، ضروری است. کما اینکه بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که جامعه انسانی اینک در آخرین مرحله غفلت از «ذات » و در اوج تحمل «جوهر مادی » و «کمیت منطوی در کثرت » قرار دارد، و معتقدند هر چه بشر پیشتر می رود; درک جمعی او از خیر و عدل مطلق مفهوم تر و شفاف تر می گردد.


شناخت «آخرالزمان » یا فرجام شناسی (Eschatologie) در ادیان یهود، مسیحیت و زرتشتی نیز حائز اهمیت است.


با عنایت به آنچه بیان شد، «آخرالزمان » پایان همه چیز نیست، بلکه ترمیم جهان است. گویی جهان ناگهان تعادل خود را باز می یابد و به حالت اولیه باز می گردد. همه آشفتگیهای ممکن اوجش در آخرالزمان است فقط در صورتی آشفتگی مطلق است که فی نفسه و با دیدی افتراقی ملاحظه شود. ولی چنانچه این بی نظمیها در قبال نظم کل که سرانجام همگی به آن باز می گردند، قرار گیرد جنبه منفی خود را از دست می دهد و جزو عوامل مقوم و به یک معنی فانی در مرحله ظهور می شود.


به تعبیر «رنه گنون » در کتاب «آخرالزمان یا عصر سیطره کمیت » دوران دجال نهایت ظلم و شر است، ولی امر شر و منحوس ناپایدار و موقت است - هر چند که نمی توانست جز آنچه واقعا هست چیز دیگری باشد - و فقط جنبه خیر و سعادت که پایایی و قطعیت دارد و به سامان می رسد، به قسمی که محال است سرانجام غالب نشود.


نگاهی به دردها و آلام بشر اندیشمند امروز و غربت او در زوال فطرت پاک آدمی چنین می نمایاند که در میان همه خواسته های ضد و نقیضش، امروز یکی هست که همه در آن مشترکند. همه اقوام و ملل و رژیمهای سیاسی یکصدا خواهان «آزادی »اند. آزادی برابر با حضور ضرورت حقیقت در وجود آدمی. «آزادی »ای که جوهر انسان مختار است و امکان عروج او را فراهم می آورد. آزادی رهایی بخش [3] و مقوم اندیشه و حکمت. رهایی انسانی که می خواهد خودش باشد، رها از گناه و رها از شرارت. آزادی اصیل و واقعی که نهفته در اطاعت حق است. از این رو دستیابی به سعادت به معنای دستیابی به رحمت و عدالتی است که خداوندآن را مقررکرده است.


زندگی در جهانی متعالی است که در آن آدمی به کمال حقیقی و واقعی اش برسد، و از اندوه و اضطراب پنهان (aneiety) که می داند نمی تواند امنیت حقیقی را با سازمان دادن به زندگی شخصی و اجتماعی به دست آورد. وقایع و مقدراتی وجود دارند که آدمی نمی تواند آنها را در زیر قدرت خود بگیرد. نمی تواند کارهای خود را دوام بخشد، زندگی اش زودگذر است و فرجام آن مرگ. هیچگونه امنیت متاثر از اراده بشر وجود ندارد و دقیقا همین نگرانی اصیل است که باعث می شود انسانها با تمام وجود در آرزوی امنیت باشند. [4] .


چرا امروز که فن آوری و توانایی بشر نسبت به قرون گذشته و دهه های قبل پیشرفت چشمگیر و غیر قابل مقایسه ای نموده است و مباحثی همچون دموکراسی، قانون، حقوق بشر، جامعه مدنی و... بمراتب بیش از گذشته با ابتنای به تحلیلها و فلسفه های گوناگون مطرح می شود، با این همه در غرب پیشرفته و فرهیخته سخن از هبوط آدمی، ظهور نیست انگاری و بلایا و مصائب جهانی، سر در گمی بی پایان آدمی در ساختار و دستور زبان و واژه های کلامی، مجهول انگاری جهان، پیچیدگی روزافزون شناخت هستی و دور از دسترس شدن تدریجی آن، افزایش مستمر تراژدی بشری، حاکمیت روز افزون عقلانیت ابزاری، از دست رفتن آخرین رمق حیات معنوی جهان و تبدیل شدن انسان به توده ها (Mass)، عصر غیبت ساحت قدس و فرا رسیدن زمانه شب عالم و... می شود؟


آیا در نظم کنونی ارباب و رعیتی مدرن! شوریدگی اندیشه بشری و تلاطم بی وقفه روان او، در بازار پر ازدحام مکاتب فلسفی، روانشناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی و... و افزایش سهمگین میل به قدرت و استیلای بر دیگران و تعارضات و مناقشات بی معنا و... و نهایتا سرخوردگی از همه چیز، رو به فزونی نیست؟


شاید تصور شود که مقصود از ظهور حضرت مهدی، علیه السلام، پایان همه این آلام در طرفة العین و به یک نگاه و اشاره ایشان است. این البته از توان ایشان به دور نیست; اما شاید تحقق امر صورت دیگری نیز داشته باشد. اگر گفته می شود که بسیاری از ابواب علم تا کنون گشوده نشده و به دست امام موعود باز خواهد شد; گشایش این ابواب چه منظری را پیش روی آدمی می نهد؟ گسترش «ظهور ولایت » در سراسر جهان و استقرار یکپارچه و فراگیر آن چه آثار و برکاتی دارد؟


چه تغییر و تحولی در افکار و اندیشه ها و کنشها و واکنشهای فردی و اجتماعی انسان عصر ظهور پیش خواهد آمد؟


آیا در روزگار «ظهور ولایت » نمی توانیم شاهد درمان اساسی روان آدمی و اعطای «آزادی »، «امنیت » و «آرامش » واقعی باشیم؟


آیا نمی توان تصور نمود که مغز شیرین «ایمان » و کنه عفن «گناه » برملا می گردد و هم او، مفاهیم متعالی «زیبایی »، «زندگی » و حتی «اسلام » را نه در قالب الفاظی چند، بلکه با غوطه وری در عمق و ذات آنها تبیین می کند و شهد «حیات طیبه » را در کام تشنه انسانها فرو می چکاند و عصر روشنایی را آغاز کرده، سر در گمی او را پایان بخشیده و آغازگر عصر ظهور ساحت قدس و تعالی انسان متکی به ایمان - و نه بی اختیار در امواج توده ها و مسیطر بر عقلانیت ابزاری و نه محکوم آن - خواهد بود؟


درباره حضرت مهدی، علیه السلام، کتابهای فراوانی در میان مسلمانان نگاشته شده که در برگیرنده موضوعات ذیل اند:


آیات و احادیث مربوط به ابعاد مختلف زندگی حضرت، اثبات وجود آن حضرت، بشارات ادیان، ولادت، غیبت، طول عمر، نواب اربعه، راه یافتگان به حضور ایشان، توقیعات مبارکه، ضرورت شناخت ایشان، فلسفه مهدویت، ملاحم و فتن، علائم ظهور، وظایف منتظران، اصحاب و یاران، عصر ظهور، رجعت، ادعیه و نحوه توسل به آن حضرت، اشعار درباره امام عصر [5] و... اما تردیدی نیست که بیشترین و دقیق ترین سهم به مؤلفان شیعی اختصاص دارد که با اتکا به معارف اهل بیت، علیهم السلام، جزئیات بیشتری را درباره این موعود عظیم و دوران ایشان ارایه می نماید.


و اما اینک که در مرحله تحولات وسیع و پیچیده ای در سراسر جهان در پرتو نهضتی مبتنی بر انتظار شیعی قرار داریم، سنجش وضعیت و موقعیت، ضرورتهای دیگری را نیز ایجاب می کند. زیرا به تشریح نظری، جامعه شناسی و فلسفی موضوع نیازمندیم، هم به صیرورت اعتقاد به مهدویت در میان ادیان الهی و تذکر بر تحریف و غفلتی که صورت گرفته است و به تعبیر قرآنی، «یعرفونه کما یعرفون ابنائهم » [6] ، و هم تبیین ضرورت شناخت و بیان مشخصات دقیق امام، علیه السلام، و برنامه های ایشان و بویژه ارایه ترکیبی از انتظار ظهور با سرنوشت بشر زمان غیبت در فرایند عملکرد اجتماعی امروز. باید توجه داشت در این جایگاه بسیار مهم و حساس، باید از راه ترکیب داده ها به نحو صحیح و خردورزانه و با پیراستن آن از خرافات و اوهام و قشری گری، همراه رویکردی عمیق به اصل مظلوم «ولایت » و بویژه درک درست از «غیبت ولی خدا» و اثرات آن در زندگی فردی و اجتماعی، مجموعه ای را فراهم آورد که ضمن عرضه مناسب معارف قرآنی و تعالیم و سنت اهل بیت، علیهم السلام، ظرافتها و نحوه حفظ ایمان در دوره آخرالزمان و غیبت را نیز مشهود سازد.


کتاب «امام مهدی، علیه السلام، از ولادت تا ظهور» با هدف معرفی این وجود عالیقدر به خامه استوار دانشمند فقید و محقق بزرگوار، مرحوم سید محمدکاظم قزوینی در 24 فصل به شیوه ای تحقیقی و پر احساس به عربی نگاشته شده و توسط مترجم محترم آقای دکتر «حسین فریدونی » به فارسی برگردانده شده است.


کتاب مزبور که از تبویب مناسبی برخوردار است مطالب ارزنده ای درباره نام و نسبت حضرت مهدی، علیه السلام، بشارت به وجود مقدس ایشان، تولد و نهان زیستی کوتاه مدت و نایبان چهارگانه و دیدارکنندگان ایشان در آن ایام، یبت بلندمدت و دیدار کنندگان حضرتش در این ایام، طول عمر و علائم ظهور آن وجود مقدس، متمهدیان، نحوه ظهور و استیلای ایشان بر قدرتهای روزگار ظهور، جامعه عصر ظهور، زمامداری و پایان عمر مبارکشان را به خوانندگان ارایه می نماید.


کتاب با استفاده از تجربیات کتب قبلی، از منابع ارزنده و دست اولی برخوردار است و به همت ناشر محترم و ذوق و سلیقه وافر ایشان به نحو آراسته و پاکیزه ای حروف نگاری و صفحه آرایی شده و با فهرستهای متعدد تکمیل گردیده است.


از جمله خصوصیات کتاب و روش مؤلف چنین است که تقریبا اکثر احادیث و اخبار مربوط به حضرت مهدی، علیه السلام، را آورده و سپس آنها را تحلیل و بعضا تاویل و تفسیر می کند. اما کمتر حدیثی را از حیث رجال سند مورد بررسی قرار می دهد. هر چند که اتکا بر اخبار، روش اصلی مؤلف محترم است اما نکته در خور توجه آن که در همین چارچوب نیز سعی بر ارایه منطقی روایت و یا تاویل عقلانی آن می نماید. در بخش «زندگی جامعه در عصر ظهور» مباحثی مطرح شده است [7] که بعضا از پشتوانه روایی و استدلالی محکم و روشنی برخوردار نیست و بیشتر نظر مؤلف محترم در قالب اما باید توجه داشت علاوه بر آنکه اعتبار و سندیت برخی از این روایات قابل تامل است، به تعبیر برخی بزرگان، بسیاری از شرایط و یا علایم ظهور قطعی نیست و بدایی و تغییر یافتنی است. زیرا چه بسا، مردم با توجه به این شرایط خود را در زمان امکان ظهور احساس نکنند در حالیکه توجه مستمر به امام، علیه السلام، و درخواست ظهور ایشان به هیچ وجه نباید محدود به شرایط و اوضاع خاص باشد. این امری است که تنها به اراده خدای یکتا بستگی دارد و لذا باید تحقق آن را از مشیت الهی بی آنکه مانعی در کار باشد، درخواست نمود. از مهمترین مباحث درباره امام عصر، علیه السلام، بعد از شناخت آن حضرت، آشنایی با تعهدات و وظایفی است که در قبال ایشان داریم. این تعهد و عمل به آن در عنوان «انتظار» خلاصه می شود و درک و تحلیل عمیق آن، بویژه شناخت دوران غیبت - که خود ابتلایی بزرگ برای بشر بوده است - برای هر مؤمنی ضرورت دارد. اما به نظر می رسد که موضوع اساسی و مهم «انتظار». بیان وظایف مسلمانان در عصر غیبت از جمله مباحث ناگفته این کتاب است. بر این نکته باید فقدان بحث مهم «ضرورت شناخت مهدی، علیه السلام » در اوایل کتاب و موضوع «توقیعات مبارکه امام » را نیز بیفزاییم.


به هر حال، در مجموع کتاب از روح و طراوت ویژه ای برخوردار است که قطعا برخاسته از شیفتگی مؤلف و مترجم محترم به ساحت مقدس امام عصر، علیه السلام، است. بدین سبب مطالعه کتاب مزبور برای طالبان معرفت امام غایب، قطعا مفید و سودمند است همانند اثر دیگر مرحوم سید محمدکاظم قزوینی درباره زندگی حضرت فاطمه زهرا، سلام الله علیها، و شهادت آن بزرگوار به ترجمه همین مترجم محترم قرین معنویت و عرض ارادت به ساحت قدس عصمت خواهد بود.


پی نوشت:


1. ر. ک: مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ.


2. ر. ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 134-136.


3. ر. ک: سوره اعراف (7)، آیه 157.


4. مجله ارغنون، ش 5 و6، مقاله عیسی مسیح و اسطوره شناسی، ص 109 تا139.


5. برای آشنایی بیشتر ر.ک: مهدی پور، علی اکبر، کتابنامه حضرت مهدی، علیه السلام، این کتابنامه مشتمل بر معرفی بیش از 2000 عنوان کتاب مستقل به زبانهای مختلف است که در دو جلد و 801 صفحه منتشر شده است.


6. سوره بقره (2)، آیه 146.


7. فصل 21، ص 613 تا 9655. برای آشنایی بیشتر در این زمینه ر. ک: الصدر، محمد، تاریخ، بعدالظهور.




 کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3-SP6F2YKBCA

نسبت بین امام زمان (عج) و بیت المقدس ۷

 آموزشی مهدوی

نسبت بین امام زمان (عج) و بیت المقدس ۷ ۰ نظر

#نسبت_بیت_المقدس_و_امام_عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف ۷


 دلایل قداست و اهمیت بیت المقدس براى مسلمانان چیست؟


قسمت اول


بیت المقدس به دلایل متعددى،براى مسلمانان و جهان اسلام از قداست و اهمیت ویژه اى برخوردار است:


۱. فلسطین،سرزمینى است که در آن اولین قبله مسلمین، دومین مسجد اسلام،سومین حرم شریف (بعد از مکّه و مدینه) قرار دارد و بنا به فرموده امام على علیه السلام یکى از چهار قصر بهشتى در دنیا (مسجدالحرام،مسجد النبى صلى الله علیه و آله،مسجد بیت المقدس و مسجد کوفه) است.


این شهر به طور یکسان براى پیروان هر سه دین ابراهیمى، مقدس است و قبله امت هاى پیشین نیز بوده است.[1] در سیزده سال اول بعثت ـ که پیامبر صلى الله علیه و آله در مکّه زندگى مى کرد ـ و نیز تا هفده ماه بعد از هجرت به مدینه، آن حضرت و مسلمانان به سوى مسجدالاقصى نماز مى‌گزاردند.


۲. مسجدالاقصى از جهت دیگرى هم براى مسلمانان حائز اهمیت است و آن، قداست و اهمیت معراج پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلّم است که از مسجدالحرام به قصد مسجدالاقصى و از آنجا به آسمان‌ها صورت پذیرفت. قرآن کریم در این باره مى‌فرماید:

 «سُبْحانَ الَّذِى أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِى بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ »[2]؛ 

«پاک و منزه است خدایى که بنده اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصى ـ که گرداگردش را پربرکت ساختیم ـ برد، تا آیات خود را به او نشان دهیم ...». 


جمله «بارَکْنا حَوْلَهُ» بیانگر این مطلب است که مسجدالاقصى، علاوه بر اینکه خود سرزمین مقدسى است، اطراف آن نیز سرزمین مبارک و پربرکتى از نظر مادى و معنوى است. این سرزمین مقدس در طول تاریخ، کانون پیامبران بزرگ خدا و خاستگاه نور توحید و خداپرستى بوده است.[3] 


از امام صادق علیه السّلام نقل شده است: «مسجدالاقصى یکى از مهم ترین مساجد اسلام است و عبادت در آن فضیلت بسیار دارد».[4]


۳. در شهر بیت المقدس، علاوه بر مسجدالاقصى، 36 مسجد دیگر وجود دارد که 29 مسجد در داخل شهر و 7 مسجد نیز در خارج از بافت قدیمى و در حومه شهر قرار دارد. علاوه بر آن، مقبره ها و زیارتگاه هاى بسیارى از رهبران بزرگ اسلام و اصحاب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلّم در این شهر واقع است.[5]


۴. افزون بر مسئله قداست و پایگاه ممتاز بیت المقدس و این سرزمین در منابع اصیل اسلامى، آنچه که در شرایط کنونى مسئله فلسطین را براى جهان اسلام، از اهمیت ویژه اى برخوردار نموده، موضوع اشغال آن به وسیله صهیونیسم و استکبار جهانى و رویارویى غرب با جهان اسلام است.


 به گونه‌اى که اشغال فلسطین، هرگز اشغال یک سرزمین و یک کشور نیست؛ بلکه ایجاد یک کانون استعمارى ضداسلامى، در جهت نابودى جهان اسلام و جلوگیرى از شکل گیرى مجدد تمدن اسلامى است.


از این رو قضیه فلسطین، علاوه بر بعد دینى، با استقلال، امنیت و منافع ملى سایر کشورهاى اسلامى نیز به شدّت در ارتباط است. این واقعیتى است که هم از آرمان ها، اصول و برنامه هاى نژادپرستانه و توسعه طلبانه رژیم صهیونیستى (شعار گسترش اسرائیل از نیل تا فرات و ادعاى تصاحب بسیارى از اماکن اسلامى) و هم از نظر تاریخى و عملکرد آن رژیم در قبال مردم فلسطین و کشورهاى همجوار آن، به خوبى قابل اثبات است.


پی نوشت ها:

  (1)[ دایرة المعارف تشیع، ج 3، ص 558.]

  (٢)[اسراء 17، آیه 1.]

  (٣)[تفسیر نمونه، ج 12، ص 10.]

  (۴)[ ر.ک: فصلنامه حضور، ش 40، بهار 1381، ص 111.]

  (۵)[ همان، ص 112.]


  ادامه دارد...


کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3-SP6F2YKBCA

نسبت بین امام زمان (عج) و بیت المقدس ۶

 مقاله آموزشی مهدوی

نسبت بین امام زمان (عج) و بیت المقدس ۶ ۰ نظر

 نسبت بیت المقدس و امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف 6


 مسجدالاقصی از دیدگاه قرآن و روایات


 قسمت سوم


چرا در قران بیت المقدس را برای اسرائیل بیان کرده ولی امروز با فلسطین بر سر ان جنگ دارند؟


 در قرآن کلمه  «بیت المقدس» نیامده است و در مورد سرزمینی که به حضرت موسی علیه السّلام وحی شد و ماجراهای آن حضرت با قومش بنی اسرائیل را که در آن سرزمین اتفاق افتاد بیان کرده و در چند آیه از آن سرزمین که امروزه کشور فلسطین نام دارد، به وادی مقدس یاد شده است:


«إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً »(1)؛ آن گاه که خدایش او را در وادى مقدس طوى (قرب طور) ندا کرد.


«یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ» (2)؛


اى قوم به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقرر داشته واردشوید و به پشت سر خود باز نگردید و عقب‏نشینى نکنید که زیانکار خواهید شد.


در یک آیه هم از مسجد القصی که در آن سرزمین است یاد شده است:


 «إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ...»(3)؛ 


به مسجد اقصایى که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم.داستان ها و ماجراهای حضرت موسی و بنی اسرائیل در سرزمین بیت المقدس یا همان کشور فلسطین فعلی، اتفاق افتاده و این سرزمین نزد خداوند مقدس و مبارک است و مسجد الاقصی آن قبله اول مسلمین بوده است. 


پیامبران بعدی بنی اسرائیل مثل حضرت داود و سلیمان نیز در این سرزمین بودند. وقتی دین اسلام توسط آخرین پیامبر خدا آمد آن مردمان آن سرزمین هم که عرب بودند مثل سایر کشور ها و مناطق جزیره العرب مسلمان شدند و دین اسلام و آیین پیامبر اسلام در آنجا پیاده شد 


و مسجد الاقصی هم به عنوان قبله برای مسلمانان انتخاب شد. 


حدود هفتاد سال پیش یهودیان ساکن در بعضی کشور های اروپایی با توطئه انگلیس و آمریکا برای از بین بردن اسلام و مسلمانان به بهانه اینکه این سرزمین برای اجداد و نیاکان ما بوده و پیامبران ما یعنی حضرت موسی و داود و سلیمان در آنجا بودند، به این سرزمین کوچ داده شدند و زمین های مسلمانان را خریداری کردند و برای یهودیان شهرک و خانه سازی کردند.


 آنها با این ادعاها کشور مستقل اسرائیل را که صهیونیسم ها آن را اداره می کنند، تشکیل دادند که هدف اصلی آنها در این منطقه نفوذ و تسلط بر کشور های مسلمان خاور میانه و از بین بردن دین اسلام است. 


بنابراین قرآن سرزمین فلسطین فعلی را برای اسرائیل بیان نکرده است. بلکه آن را از سرزمین های مقدسی که پیامبران بزرگی مثل حضرت موسی با قومشان در آنجا بودند و به ایشان وحی می شد، بیان کرده است 


و هدف صهیونیسم و اسرائیل فعلی تسلط بر این سرزمین برای از بین بردن اسلام است.


 زیرا قرآن آنها و مشرکان را از سرسخت ترین دشمنان اسلام دانسته است: 

«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا ...»(4)؛ هر آینه دشمن‏ترین مردم نسبت به مسلمانان، یهود و مشرکان را خواهى یافت.


و کسانی که در زمان انبیاء قبلی در این سرزمین بودند و قرآن هم داستان آنها را بیان می‌کند اجداد و نیاکان همین فلسطینی‌ها بودند نه یهودیان اسرائیل و صهیونیسم که از مناطق دیگر آمده اند. و مراد از بنی اسراءیل هم، مردم اسرائیل فعلی نیست.


پی نوشت ها:

  (1)[ نازعات(79)آیه16]

  (٢)[مائده(5)آیه21]

  (٣)[اسراء(17)آیه1]

  (۴)[ مائده، آیه82]


ادامه دارد...


 کانال تلگرامی رهپویانِ فرج


https://t.me/joinchat/AAAAAD_Uba3-SP6F2YKBCA


۳۰ شرط امام زمان (عج) برای منتظران ظهور

۳۰ شرط امام زمان (عج) برای منتظران ظهور ۰ نظر

30 شرط امام زمان (عج) برای منتظران ظهور



چه شب ها و روزهای انتظار را طی کردیم و به امید فرجت دعای آمدنت را زمزمه نمودیم...



میلاد عشق در روز جمعه


امام مهدی(ع) در سپیده دم روز جمعه، نیمه شعبان سال 255 هجری قمری برابر 869 میلادی در شهر سامرا در عراق دیده به جهان گشود. البته در سال تولد ایشان اختلافی مطرح است و سال 254 و 256 نیز گفته شده است که می تواند به علت پنهانی بودن تولد ایشان باشد.


حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مهری کارشناس علوم دینی در گفت وگو با روزنامه کیهان در باب ویژگی های منتظر واقعی امام عصر(عج) می گوید:


«در لغت منتظر به کسی می گویند که چشم انتظار باشد و یا آماده آمدن و ورود کسی باشد.»


وی در ادامه می گوید: «این حالت را می توان به فردی تشبیه کرد که روی زانو در حال تجافی و منتظر قیام امام جماعت برای رکعت بعدی نماز باشد، یعنی نیم خیز و کاملا آماده قیام و همراه شدن با امام جماعت، در واقع یک منتظر واقعی هم باید اینچنین حالتی داشته باشد و هر لحظه منتظر امام غایب (عج) باشد.»


در روایات متعددی آمده است که یک منتظر واقعی باید آداب و اصولی را رعایت کند تا بتواند در جرگه منتظران واقعی امام مهدی(عج) درآید.حجت الاسلام والمسلمین مهری در ادامه همین بحث می افزاید: «بدون شک باید شرایط ویژه ای را رعایت کرد تا بتوان یک منتظر به معنای حقیقی کلمه بود.


بر همین اساس یک منتظر واقعی کسی است که گوش به فرمان امام خود باشد و آنچه که او می گوید و فرمان می دهد انجام دهد و در دوران انتظار به تمام اعمال خواسته شده جامه عمل بپوشاند و در رفتار، گفتار، کردار و تمامی اعمال ریز و درشت خود نظارت و کنترل کامل داشته باشد و مطیع محض امام خود در هر حال و شرایطی باشد.»


 


نشانه منتظران ظهور


در دوران کنونی که زمان غیبت امام زمان(عج) است، ولایتمداری افراد می تواند از نشانه های بارز یک منتظر حقیقی امام غایب(عج) باشد.


حجت الاسلام والمسلمین مهری در این باره می گوید:


«ولایتمداری رکن اصلی نشانه یک منتظر واقعی است این بدان معناست کسانی که ولایت پذیریشان در زمان غیبت از امام و نایب امام بالاتر است به بحث مهدویت و انتظار نزدیک تر هستند.»


این کارشناس علوم دینی با تاکید بر اهمیت فراوان موضوع ولایتمداری افراد در مباحث انتظار می گوید: «در زمان حاضر بارزترین و برجسته ترین نشانه یک منتظر واقعی امام زمان(عج) را باید با محک ولایت پذیریشان سنجید.


افرادی که در برابر نایب امام غایب(عج) می ایستند و مطیع محض و امر او نیستند قطعاً نمی توانند در زمره منتظران واقعی به حساب آیند. به بیان دیگر باید گفت اگر شما ولایت پذیریتان زیر سؤال باشد قطعاً در بحث انتظار نیز نمی توانید در ردیف منتظران حقیقی امام زمان(عج) قرار بگیرید.»


 


وظیفه اصلی منتظران ظهور چیست؟


افرادی که در جرگه منتظران ظهور امام مهدی(عج) قرار دارند قطعاً دارای وظایفی هستند که باید در دوران انتظار انجام دهند.


مریم محمودزاده استاد دانشگاه شهیدبهشتی در این باره می گوید:


«انتظار ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) به دو گونه است؛ یکی انتظار اعتقادی و شعاری و دیگری انتظار عملی و فراهم کردن زمینه ظهور آن حضرت.»


وی می افزاید: «اما آنچه که مهم تر و مأموریت اصلی منتظران ظهور است، انتظار عملی و زمینه سازی برای برپایی حکومت عدل جهانی در ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.»


محمودزاده در ادامه به روایاتی اشاره می کند و می گوید: «علی بن محمد از محمد بن علی بن ابراهیم و او از عبدالله بن صالح نقل می کند که گفت: امام زمان(عج) را در کنار حجرالاسود مشاهده کردم که مردم همگی جذب نورانیت وجود او شده بودند، درحالی که ایشان را نمی شناختند چنین مجذوب بودند.»


 


اهمیت شناخت امام غایب


حجت الاسلام والمسلمین مهدی یوسفیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت به شناخت امام مهدی و اهمیت آن اشاره می کند و می گوید: «شناخت وجود مقدس امام زمان(عج) بسیار مهم و ارزشمند است، چرا که از یک سو معرفت صحیح امام بر هر فردی واجب بوده و نبود آن، مرگ جاهلیت را به دنبال دارد و از سوی دیگر شناخت بهترین موعود پیامبران و مصلح جهانی و آگاهی از زندگانی او، نقش مهم و تعیین کننده ای در زندگی افراد دارد و حرکت آنان را تنظیم می کند.»


حجت الاسلام یوسفیان می گوید: «این شناخت دو جنبه دارد، اول معرفت شخص آن بزرگوار که او کیست و زندگانی او به چه صورت است؟ دوم معرفت شخصیت ایشان که جایگاه آن حضرت در نظام هستی کجاست و چه آثاری بر آن مترتب است و ما چه وظایفی در قبال امام داریم؟»


 


انتظار فرج در عصر حاضر


روایت است از پیامبر اعظم(ص) که فرمودند: « بالاترین جهاد امت من انتظار فرج است.»

حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی مرادی کارشناس امور فرهنگی و مدرس حوزه علمیه در گفت وگو با گزارشگر کیهان می گوید: « دو نوع انتظار وجود دارد، یکی انتظاری است که سازنده است و دیگری انتظاری است که ویرانگر است.»


مرادی در تشریح این سخنان می گوید: «انتظار سازنده اصلاح گراست و دارای شرایط و ویژگی هایی است. اما انتظار ویرانگر هم همان است که معتقد است باید جامعه را به فساد کشاند تا ظهور حضرت میسر گردد.»


این کارشناس امور فرهنگی به فرهنگسازی در باب مهدویت اشاره می کند و تصریح می کند: «باید با فرهنگسازی در جامعه موضوع مهدویت و انتظار را نهادینه کنیم، امروز خیلی از افراد هنوز با موضوع مهدویت بیگانه و ناآشنا هستند.


لذا یکی از اصلی ترین وظایف در باب مهدویت این است که یک منتظر واقعی در بعد علمی، عقلی و رفتاری پیرو واقعی امام باشد و ایمان و فضایل را در وجودش تقویت کند و در وهله اول به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) تمسک بجوید. از حضرت امام صادق(ع) روایت است که فرمودند: خوشا به حال شیعیان ما، همان کسانی که تمسک می جویند به محبت ما در زمان غیبت قائم ما.»


مرادی به روایت دیگری از امام زین العابدین(ع) اشاره می کند و می گوید: «امام سجاد(ع) می فرمایند: هر کس که در زمان غیبت امام زمان(عج) در ولایت ما اهل بیت علیهم السلام ثابت قدم باشد پاداش هزار شهید از شهدای جنگ بدر و احد را به او می دهند. این حدیث بسیار پر مغز از امام چهارم شیعیان نشان از اهمیت بسیار زیاد بحث ولایت پذیری و ثابت قدم ماندن در راه ولایت اهل بیت و نایب امام زمان(عج) دارد.»


 


امر به معروف و نهی از منکر


حجت الاسلام مرادی در ادامه سخنان خود به امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده و تصریح می کند: «از دیگر نشانه های منتظران ظهور این است که بسیار اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند و دوست دارند جامعه اصلاح شود، از همین رو این فریضه یکی از ارکان اصلی در باب مهدویت و نشانه منتظران ظهور است.»


مرادی غافل نبودن از یاد امام مهدی(عج) و گوش به فرمان نایب امام بودن را از جمله خصوصیات بارز منتظران ظهور می داند و می گوید: «در زمان حاضر توجه به فرامین نایب امام زمان که همانا مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای مدظله العالی است می تواند منتظران ظهور را به سرچشمه اصلی زلال ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نزدیک تر کند.»


امام مهدی(عج) در توقیعی به شیخ مفید می فرمایند: «ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست.» و در قسمتی دیگر از این توقیع آمده است: «ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم؛ اگر جز این بود دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند.»

ویژگی بارز در مورد امام زمان(عج) این است که شباهت زیادی به پیامبر اکرم(ص) دارد و ایشان دارای کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب(ع) است.


 


شرایط بیعت یاران خاص با امام زمان(عج)


حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه معروف به «خطبه البیان» که در بصره ایراد فرمودند، در بیان علائم و نشانه های ظهور امام زمان(عج) و نیز وقایع هنگام و بعد از ظهور آن حضرت، مطالبی فرمود که در بخشی از آن آمده است:


پس از آن که حضرت صاحب الزمان(عج) در ابتدای ظهور، یاران خاص خویش، یعنی همان 313 نفر را مورد آزمایش قرار می دهد و آنان را در طلب آن حضرت از مکه به مدینه، سه بار رفت و آمد می کنند، آن بزرگوار بین صفا و مروه بر آنان ظاهر می شود و خطاب به آنان می فرمایند: «انی لست قاصعاً امراً حتی تبایعونی علی ثلاثه خصله تلزمکم لاتغیرون منها شیئاً و لکم علی ثمان خصال فقالوا: سمعنا و اطعنا فاذکر لنا ما انت ذاکره، یا ابن رسول الله!»؛


«هیچ برنامه روشنی برای شما ارائه نمی دهم، مگر این که با من هم پیمان شوید که سی خصلت را همواره مراعات کنید و هرگز هیچ یک از آنها را تغییر ندهید و رها نکنید، در برابر پیمانی که شما با من می بندید، من هم با شما پیمان می بندم، هشت خصلت را همواره مدنظر داشته باشم.»


آنان عرض می کنند: ما گوش به فرمان و مطیع هستیم، ای پسر پیامبر خدا! هر شرطی که می خواهی مطرح فرما، پس از آن که یاران اعلان آمادگی کردند،حضرت صاحب الزمان(عج)، به طرف کوه صفا حرکت می کند و آنان نیز همراه آن حضرت حرکت می کنند، در آنجا امام زمان(عج) خطاب به آنان می فرماید:


«اما آن سی نکته ای که باید منشور هم پیمانی شما با من باشد، مواردی است که در ذیل می آید:


 


1- هرگز از اطاعت من سرپیچی نکنید و از هیچ یک از اصول توافقات عقب نشینی نکنید.

2- هرگز دست به دزدی نزنید.

3- هرگز به زناکاری آلوده نگردید.

4-هرگز فعل حرام انجام ندهید.

5- هرگز به فحشا و فساد گرایش نداشته باشید.

6- به ناحق هیچ کس را نزنید.

7- به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید.

8- به جمع کردن نقره مشغول نشوید.

9- گندم را احتکار نکنید.

10- هرگز جو را احتکار نکنید.

11- هیچ مسجدی را خراب نکنید.

12- هرگز شهادت باطل ندهید.

13- هرگز از مؤمنین بدگویی نکنید.

14- هرگز ربا نخورید.

15- در سختی ها بردبار باشید.

16- بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید.

17- هرگز شراب نخورید.

18- هرگز لباس زربافت (بافته شده از تار و پود طلا) نپوشید.

19- هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیندازند.

20- لباسی که از دیباج «پارچه ابریشمی رنگ شده» دوخته شده است را نپوشید.

21- دشمن شکست خورده در حال فرار را تعقیب نکنید و نکشید.

22- هیچ خون ناحقی را نریزید.

23- با هیچ مسلمانی به حیله و نیرنگ برخورد نکنید.

24- حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید.

25- با منافقان به تجاوز و ستم برخورد نکنید.

26- هرگز لباس دوخته شده از ابریشم بر تن نکنید.

27- در زندگی ساده زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد.

28- از فساد و فحشا همواره بیزاری بجویید.

29- امر به معروف را سرلوحه زندگی خویش قرار دهید.

30- همواره نهی از منکر کنید.


هرگاه شما نسبت به این 30مورد ذکر شده با من پیمان بستید، این حق را خواهید داشت که من هم در مورد هشت چیز با شما پیمان بسپارم:


1- متعهد می شوم، شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح ندهم.

2- لباس هایی را که می پوشم، مانند لباس های شما باشد.

3- غذا و خوراکم مانند غذای شما باشد.

4- مرکب سواری من همتراز مرکب شما باشد.

5- در همه حال و هر زمان با شما باشم.

6- همواره همراه با شما حرکت کنم.

7- در زندگی به مقدار کم راضی باشم.

8- زمین پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد کنم.


پس همگان، خدا را آن گونه که شایسته است، عبادت می کنیم، من به عهدم با شما وفا می کنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید.»


 


حال آیا ما منتظر واقعی امام عصر(عج) هستیم و می توانیم با توجه به این تعهدات خود را بیازماییم؟!


 


}